0
The current route :
عباس! روزی که برف‌های کردستان رابرای غسل شهادت ذوب کردی، شهیدشدی ادبیات دفاع مقدس

عباس! روزی که برف‌های کردستان رابرای غسل شهادت ذوب کردی، شهیدشدی

در حرم امام رضا(ع) بودم و نگاهم به گنبد طلایی و بارگاه ملکوتی‌اش بود که ناگهان تلفنم زنگ زد. «حاج عباس عاصمی» بود.
صدای تیر خلاص‌ها را می‌شنیدم ادبیات دفاع مقدس

صدای تیر خلاص‌ها را می‌شنیدم

در عملیات «رمضان» در منطقۀ «شلمچه» مجروح شدم. تیر به مچ پای چپم خورد. به عنوان نیروی کمکی «تیپ 17» قم وارد عملیات شدیم.
شهادت با بمب شیمیایی می‌خواهم ادبیات دفاع مقدس

شهادت با بمب شیمیایی می‌خواهم

مجروحیت شیمیایی: بیست وچهار بهمن هزار وسیصد وشصت وچهار- نهر علیشیر- سنگر اطلاعات عملیات لشکرثارالله(ع)
سرداران واقعی، شب اول رفتند ادبیات دفاع مقدس

سرداران واقعی، شب اول رفتند

حاج یحیی، مانند بسیاری دیگر از سرداران گمنام جنگ، از گفتن خاطرات خود سرباز زد تا نهایتاً با رایزنی‌های امتداد، او دست به‌قلم برد و
ردپای یک ستاره در آسمان شهادت وصیت‌نامه و دست‌نوشته

ردپای یک ستاره در آسمان شهادت

ردپای بعضی‌ها و بعضی ردپاها تا همیشه ماندگار است و دیدنی. آن ردپا و صاحبش گاهی در یاد آدم‌ها می‌مانند و گاهی از این هم بالاتر
چه کسی سفارت عراق را منفجر کرد؟ سایر مقالات

چه کسی سفارت عراق را منفجر کرد؟

«عملیات علیه سفارت عراق در بیروت» ازجمله عملیات‌هایی بود که در اعتراض به تجاوز ارتش بعث عراق به خاک ایران اسلامی انجام شد.
تپش قلب از پست امدادی تا اتاق جراحی ادبیات دفاع مقدس

تپش قلب از پست امدادی تا اتاق جراحی

«بهداری رزمی» در دفاع مقدس برای امدادرسانی به مجروحان رزمنده به‌وجود آمد. در این زمینه از افراد آموزش‌دیده و امکانات نسبتاً مناسب استفاده شد.
DNA، پلاک پنهان شهیدان سایر مقالات

DNA، پلاک پنهان شهیدان

جنگ تمام شد و رزمندگانی که رفته بود برای پاسداری از عزت و شرف دین و میهن، به خانه‌هایشان بازگشتند؛ اما بودند مادرانی که چشم‌هایشان در انتظار فرزند
خط روح خدا؛ خط رسول خداست وصیت‌نامه و دست‌نوشته

خط روح خدا؛ خط رسول خداست

وصیت نامه سردار شهید محمد بروجردی
غروب ستاره غرب (3) محمد بروجردی

غروب ستاره غرب (3)

آن روز دلشوره ی غریبی در هویدای دلش خانه کرده بود. هوای تهران به سرش زده بود