The current route :
دنیا، زبان خدا: چگونه امور مادی، سخن میگویند؟
راهنمای سفر زیارتی به مشهد از قم + برنامهریزی و ریز هزینهها
ستارهای در آسمان ادب؛ بزرگداشت استاد شهریار در روز شعر و ادب فارسی
آشنایى با مقام رفیع حضرت فاطمه معصومه علیها السلام
سریع ترین روش پایین آوردن تب کودک
از غذا تا ایمان، از لباس تا تقوا: همراهی دو جهان در قرآن»
خوشمزه ترین میوه جهان
پر استرس ترین مشاغل کدامند؟
چگونه در شرایط جنگی آرامش و خونسردی خود را حفظ کنیم؟
قدیمی ترین قوم ایران چه کسانی بودند؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
پیش شماره شهر های استان تهران
نحوه خواندن نماز والدین
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟

گويا سازي اسناد تاريخ شفاهي جنگ ( 1)
مرداد سال 76 در پادگان دو کوهه نخستين خاطرات جنگش را گردآوري مي کند. اين سرآغاز و شروع کاري است که در نهايت به نگارش کتاب « دسته يک » منجر مي شود.
با اصغر کاظمي نويسنده ي پر کار کتاب هاي مرتبط با هشت...

یاد مرگ
هر روزي كه خورشيد در پس كوه ها پنهان مي شود گويي كه ما از دنيا رفته ايم ، وليكن روز ديگر با طلوعش حيات را در خود احساس مي كنيم .
همگي در كام مرگ فرو خواهيم رفت ، و اين واقعيتي انكار ناكردني است ؛ اما...

خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی (3)
هنگامي كه نبرد به نقطة اوج خود رسيده بود و در سنگري پشت خاكريز دراز كشيده بوديم، دوستان گفتند: عمامهات را بردار و كلاهخود بگذار. نميپذيرفتم؛ چون كلاهخود سنگين بود. يكي از دوستانم يك بيل سربازي را بالاي...

خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی (2)
رزمندهها قصد ده روز ميكردند و روزه ميگرفتند. روزه در آن مكان به دلیل شرايط سخت و طاقت فرسا كار بسيار سخت و شكنندهاي بود، اما شرايط هيچ وقت نميتوانست در برابر ارادههاي پولادين رزمندهها اظهار فضلي...

خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی (1)
8 سال دفاع مقدس در سرزمین ایران خاطرات تلخ و شیرین بسیاری از خود به جای گذاشت. ثبت این خاطرات برای نسل آینده می تواند چراغ پر فروغی باشد تا از طریق آن با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا شوند.
استاد احمد عابدینی...

هرگز حديث حاضر و غايب شنيده اي!
هر روز، قبل از غروب در کوچه هاي خاکي بيست - سي تا بچه بودند و يه دونه توپ. قيل و قال بچه ها کلافه کننده بود و تنها قدرت نامرئي شب بود که مي توانست بچه ها را از هم جدا کند. هر کس با بدني خسته و زخمي روانه...

بوسه ي سرد
بمب خنده بود، تازه اومده بوده جبهه، يه جوري برخورد مي کردي از قبل جنگ حضور داشته!
بعضي وقت ها که بچه هاي قديمي گردان دور هم جمع مي شدند و خاطره هاي عمليات هاي گذشته رو براي هم تعريف مي کردند تازه واردها...

لوله ی آفتابه
«گروهبان خمیس» همه را جمع کرد تو محوطه ی خالی پشت آسایشگاه . چند لایه سیم خاردار به بلندی دو متر بیشتر،روی هم ردیف شده بود که فاصله ی بین سیم ها به سی سانت هم نمی رسید. آن طرف سیم ها،دورادور ،کنار خرابه...

عبور از خط آتش
حجت الاسلام هادی صادقی،رئیس مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیماست. نمی دانم برای چه کاری سر از دفتر نشریه درآورد و گیر بروبچه های سمج امتداد افتاد که می خواستند با او مصاحبه کنند.طفره رفت که حرفی برای گفتن...

دیدار بر فراز قله سوم
ساعت نه و سی دقیقه صبح شنبه شانزدهم تیر، بالاخره پس از پیگیری های فراوان توانستم با سرهنگ پاسدار «جعفر کاوه»فرمانده سپاه کامیاران ملاقات کنم. گفت: «خیلی ها آمده اند و خواسته اند برای شان از خاطرات جنگ...