The current route :
محمدکاظم والهاصفهانی خوشنویس و شاعر دوران زند و قاجار
فتحعلی واشقانی فراهانی خوشنویس صاحبنام معاصر در خط نستعلیق
احمد نیریزی بزرگترین خوشنویس خط نسخ و کاتب قرآن در دوران صفوی
یاور همدانی شاعر، ترانهسرا،نویسنده، خوشنویس ایرانی
از قلههای ورزشی تا اوجهای علمی: واکاوی نقش جوانان در تجلی اقتدار ملی در گفتمان رهبر انقلاب
انگشتر در آیینه فقه و فرهنگ تشیع: بررسی احکام، تاریخ و نمادها
کودک از چه سنی آمادگی تنها ماندن در خانه را دارد؟
شغل های که با آمدن هوش مصنوعی خلق شده یا خواهند شد
حکومت نامرئی بر ذهن، احساس و اقتصاد انسان
مهارت های ضروری برای والدین کلاس اولی ها
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
گناهان حضرت یوسف در قرآن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
پیش شماره شهر های استان گیلان
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟

در زير زلف، روي تو بيند گر آفتاب
در زير زلف، روي تو بيند گر آفتاب بي پرده جلوه گر نشود ديگر آفتاب روزي که در درون دل من درآمدي بيرون نکرده بود سر از خاور آفتاب

خلوتگه اسرار
کعبه خلوتگه اسرار فراوان علی ست بیت حق جلوگر از عارض رخشان علی ست در جهان مرد عمل باش علی را بشناس که ترازوی عمل کفه میزان علی ست

حرم خدا حرم شد
امشب حرم خدا حرم شد از مقدم يار محترم شد كعبه شده محو و مات و مدهوش ديوار ز هم گشوده آغوش

حرم امشب حرم شدی
الله اکبر ای حرم امشب حرم شدی بیش از همیشه نزد خدا محترم شدی آیینهدار آینه ذوالکرم شدی باغ ارم نه رشک ریاض ارم شدی

جهان خرم از اوست
آمد آن چشمه رحمت که جهان خرم از اوست آفتابی که درخشنده همه عالم از اوست
در گلستان ولا لاله رخی چهره نمود که صبا غالیه افشان و مبارک دم از اوست

جلوه اهورایی
کعبه را صفا دادی، با رُخ اهورایی دل ز دلبران بردی، ای خدای زیبایی کعبه عاشقِ رویت، دل پریشِ گیسویت این چنین ز دستش شد، رشته شکیبایی

جانم علی...
یاعلی گفتیم و دلهامان بهاری میشود یکصد و ده بار این دل آبیاری میشود چشمههای نور از چشم تو جاری شد علی زخم دل با تیرعشقت باز کاری شد علی

تنهای تنها آفریدند
تنهای تنها آفریدند تو را تنهای تنها آفریدند برای خاطر ما آفریدند تمام عشق را در تو نهادند تو را با عشق یکجا آفریدند

پینه دست تو
پینه دست تو گندمکار بود زارع دشت تبسم زار بود هیچ کس هم مخفی از دیدت نشد بسکه چشمان تو مردم دار بود

به مهر علی خو گرفتهام
من از ازل به مهر علی خو گرفتهام درس خداشناسی و نیرو گرفتهام ار مرشد طریقت خود شاه لافتی خوی محبت از کرم او گرفتهام