The current route :
قد کشیدن برج ایفل در تابستان واقعیت دارد؟
آیا هوش مصنوعی در هر بار چت کردن آب مصرف می کند؟
وقف، بیداری و جهاد؛ میراث ماندگار تمدن اسلامی و جبهه مقاومت
در تشییع جنازه چه بگوییم
وقف و افق آینده؛ راهبرد اسلامی برای توسعه پایدار و پیشرفت تمدنی
وقف و سنت نبوی؛ نسخه جاودانه اسلام برای مهرورزی و عدالت اجتماعی
زمان مناسب بیدار کردن نوزاد برای شیر خوردن
هر آنچه درباره کوچک ترین کشور جهان باید بدانید
چرا برخی نوزادان در شیر خوردن مشکل دارند؟
عجیب ترین حیوانات ایران و جهان
نحوه خواندن نماز والدین
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز حضرت رسول(ص) برای طلب حاجت
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
خسوف و كسوف در زمان غیرطبیعی

وجود من
کو آتشی که شعله زند بر وجود من کو شعلهای که آب کند تار و پود من دل سوزد از شراره بی اعتناییت جانا عنایتی بنما بر وجود من

واژه غم، تفسیر نگاه
دو چشمم، مرمرین از بارش غم بود، باور کن و پشتم از غم هجران تو خم بود، باور کن میان بیت بیت شعر من بغضی نهان میشد وجودم غرق در، دریای ماتم بود، باور کن

نور دگر آوردهای
ای طلوع صبحدم نور دگر آوردهای آفتابی بهتر از شمس و قمر آوردهای شاهدی از جان و دل محبوبتر آوردهای یا که وجه الله بر اهل نظر آوردهای

نگرانند هنوز
مردم ديده به هر سو نگرانند هنوز چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز لالهها، شعله كش از سينه داغند به دشت در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز

نشانی نیست
ز کاروان سفر کردهام نشانی نیست برای گفتن درد دلم زبانی نیست برای اینکه به کوی حبیب خود برسم من غریب چه سازم که کاروانی نیست

نامه عمرم
تمام نامه عمرم سیاه گردیده که شغل روز و شب من گناه گردیده برای اینکه بیایم به توبهای سویت دو چشم ناز و قشنگت به راه گردیده

ناله سه تار بگريم
بزن رفيق كه با ناله سه تار بگريم به سوز و ساز تو چون ابر نوبهار بگريم بزن رفيق كه در روزگار يار نديديم ز يار شكوه كنم يا ز روزگار بگريم

مياندار نگاه من و تو
هست تا اشک میاندار نگاه من تو درنیفتند به هم خیل سپاه من تو چشم معمار تو برداشت ز جا بیتم را که دو مصرع نشود حائل راه من تو

میسر نشود
دیدن روی تو آسوده میسر نشود این عطا بر من آلوده مقدر نشود ادبم رنگ ریا دارد و بی اخلاصم عملم همقدم امر تو دلبر نشود

مه تابان
آمد شب و تو، ای مه تابان نیامدی جان بر لب آمد و تو ای جان نیامدی مرغان به آشیانه ز صحرا پریدهاند اما تو ای همای شبستان نیامدی