The current route :
حجاب اجباری: رضاخان، جمهوری اسلامی و یک سوال بیپاسخ؟
توصیه هایی برای پیشگیری از گرمازدگی در پیاده روی اربعین
پناه به عدل الهی: تحلیل فرازهای دعای چهاردهم صحیفه سجادیه با استناد به قرآن
آمین رب العالمین: حسن ختام دعا و تجلی فضل عظیم و قدرت الهی
قناعت و آرامش در سایه یقین: نسخهای برای مهار حرص و دلبستگی به دنیا
درس تسلیم و توکل: حکمت تأخیر انتقام از ظالم و یاری الهی
تجلی تسلیم و هدایت: رضایت به قضای الهی و طلب راه راست
تضرع برای تحقق وعده الهی: پرهیز ناامیدی از رحمت الهی و پنداشت ایمنی ظالم
توکل محض و امید به تغییر: توحید کامل در شکایت از سختیها و توکل
توازن عدل و نفی ستم: طلب الهی برای پرهیز از ظلم به دیگران
نحوه خواندن نماز امام سجاد(ع) برای گرفتن حاجت
چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
بنی کلب و یاری سفیانی
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین

وجود من
کو آتشی که شعله زند بر وجود من کو شعلهای که آب کند تار و پود من دل سوزد از شراره بی اعتناییت جانا عنایتی بنما بر وجود من

واژه غم، تفسیر نگاه
دو چشمم، مرمرین از بارش غم بود، باور کن و پشتم از غم هجران تو خم بود، باور کن میان بیت بیت شعر من بغضی نهان میشد وجودم غرق در، دریای ماتم بود، باور کن

نور دگر آوردهای
ای طلوع صبحدم نور دگر آوردهای آفتابی بهتر از شمس و قمر آوردهای شاهدی از جان و دل محبوبتر آوردهای یا که وجه الله بر اهل نظر آوردهای

نگرانند هنوز
مردم ديده به هر سو نگرانند هنوز چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز لالهها، شعله كش از سينه داغند به دشت در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز

نشانی نیست
ز کاروان سفر کردهام نشانی نیست برای گفتن درد دلم زبانی نیست برای اینکه به کوی حبیب خود برسم من غریب چه سازم که کاروانی نیست

نامه عمرم
تمام نامه عمرم سیاه گردیده که شغل روز و شب من گناه گردیده برای اینکه بیایم به توبهای سویت دو چشم ناز و قشنگت به راه گردیده

ناله سه تار بگريم
بزن رفيق كه با ناله سه تار بگريم به سوز و ساز تو چون ابر نوبهار بگريم بزن رفيق كه در روزگار يار نديديم ز يار شكوه كنم يا ز روزگار بگريم

مياندار نگاه من و تو
هست تا اشک میاندار نگاه من تو درنیفتند به هم خیل سپاه من تو چشم معمار تو برداشت ز جا بیتم را که دو مصرع نشود حائل راه من تو

میسر نشود
دیدن روی تو آسوده میسر نشود این عطا بر من آلوده مقدر نشود ادبم رنگ ریا دارد و بی اخلاصم عملم همقدم امر تو دلبر نشود

مه تابان
آمد شب و تو، ای مه تابان نیامدی جان بر لب آمد و تو ای جان نیامدی مرغان به آشیانه ز صحرا پریدهاند اما تو ای همای شبستان نیامدی