The current route :
بهترین روش نگهداری از بامیه در یخچال و فریزر
گفتگوهای روشنگرایانه امام کاظم علیه السلام با ابوحنیفه و هارون
بررسی مقام علمی و دستاوردهای برجسته شاگردان امام کاظم علیه السلام
جستاری بر کرامتهای حیرتانگیز امام کاظم علیه السلام
پیشوای اندیشه و عمل: سیره علمی و اجتماعی امام کاظم علیه السلام
امام دلها: حقیقتی انکارناپذیر در تاریخ اسلام
از ذیالحلیفه تا غدیر: دو گام الهی در تعیین جانشین پیامبر (ص)
اهمیت، اهداف و انگیزههای تولید در آموزههای اسلامی
نشت دادههای حساس در بازارهای غیررسمی
شگردهای سازمانهای جاسوسی در فرآیند صدور ویزا
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
پیش شماره شهر های استان گیلان
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
دعای طلب رزق و روزی امام جواد(ع)
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟

تا تو بودی
تا تو بودی رخنهای برغم نبود زخم دل را حاجت مرهم نبود با زلالیهایت ای تفسیر عشق عشقورزی سخت بر آدم نبود

به خال لب دلدار گرفتار
ای به خالِ لب دلدار گرفتار بیا ای انالحق زده منصور سَرِدار بیا بلبل باغ خزان دیده این شهر غریب! یک نفس بهر خدا جانب گلزار بیا

بهر خفته
خیز ای نهفته در سکوت خاک چندی از شکست ساقه ات گذشت عشق اگر چه با دلم انیس بود با تو رفت از این دیار و برنگشت

به قدر وسعت یک گریه (3)
خزان شد و ورقِ دفتر زمان برگشت سپس کتیبه خونین آسمان برگشت نوشته بود که فردا زمان دگر شده است زمین دگر شده است، آسمان دگر شده است

به قدر وسعت یک گریه (2)
ای آنکه عشق قسم خورده است بر نامت به وحدت کلمه میرسیم، در نامت هزار و یک گل این باغ از تو نام گرفت بهار رنگی اگر داشت، از تو وام میگرفت

به قدر وسعت یک گریه (1)
«امام رفت» خبر ساده بود، اما سخت شبیه باور یک جنگل بدون درخت و اینکه هیچ گلی وا نمیشود، دیگر درخت، قطع شده، پا نمیشود، دیگر

به قدر وسعت یک گریه (1)
در انتظار تو دل را قسم به جان دادم و نامهای به نشانی آسمان دادم و شب به خواب من آمد، امام کودکیام و من صداش زدم با تمام کودکیام

به بت شکن همیشۀ تاریخ
کاش با بوی تو آغشته شود اشک های شب تنهایی من بشکنی بار دگر با تبرت بت بی جان جنون زایی من

بعد تو
چه آرزوهایی رؤیاهایی بود دلم می خواست رنگ آسمان را بگیرم و به صورت شهر بپاشم

برگ آخر
تنها تکرار بی خستگی میان شکوفه های باران شکفت می دانستم