The current route :
طرز تهیه چند غذای خوشمزه با به
موتورسواری بانوان؛ از هیجانطلبی و تهاجم فرهنگی غرب تا چالشهای سبک زندگی اسلامی
چرا از پنجره هواپیما ستاره ها را نمی شود دید؟
علت صدای نویز اسپیکر هنگام زنگ خوردن گوشی چیست؟
چرا رنگ هواپیماها سفید است؟
شهر بدون گدا و فقیر در ایران کجاست و علت آن چیست؟
جونیور با سنیور چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
مسیرهای نورانی بهشت: واکاوی عوامل رستگاری در قرآن و سنت
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 11 – مستندات فنی
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده ۱۰ – داده و حاکمیت داده
مزار حضرت یعقوب (علیه السلام)
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
حمامی که تنها با یک شمع گرم می شد
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
مهاجرت حیوانات
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چهار زن برگزیده عالم
پیش شماره شهر های استان گیلان
مخترعین معروف و اختراعات آنان
گناهان حضرت یوسف در قرآن

رقص خنجر
با رقص خنجر خویش را مدهوش کردیم عمری به جای باده آتش نوش کردیم

رفتن جانگداز تو
پاکی تو سپیده را زیر سؤال میبرد خامه تو جریده را زیر سؤال میبرد رایحه حضور تو، عطر نسیم کوی تو دشت ز گل تنیده را زیر سؤال میبرد

رجعت
به خون نشسته شفق از به خون نشستن تان پرنده در عجب از این زتن گسستن تان نداشت چینی تان لحظه ای سکوت و قرار پیام خویش رساندید با شکستن تان

راز سبز
ما را مجال فصل بهاران نبوده است در ما نشانی از گل و باران نبوده است شرماست و شرم، بار گناهان به دوشِ ماست در سینهمان طراوت ایمان نبوده است

دوست داشتن مثل پدر
به گریه سوز سازی ساز کرده ام بی تو اشکهای پر بهانه، یک ریز، می بارند با بهانه سرخ تو

دلواپس آفتاب فردا
در هُرم عَطَش امید صحرا بود همسایه و پا به پای دریا بود چون حرف سپیده گفتنیهایش با نیلبک سحر همآوا بود

دستت مریزاد
به شیون از چه مینالد چنین باد که را میخواند اینگونه به فریاد چرا کوبد به هر سو پیکرش را چو مادر در عزای تازه داماد ؟

ترکیببند محتشم
ترکیببند محتشم، ترکیببند غزل یا قصیدهای است شبیه به ترجیعبند، به همین علت در قدیم نویسندگان صناعات ادبی ترکیببند را ترجیع نوشتهاند. به عبارت دیگر، ترکیببند شعری است مانند ترجیعبند که دارای چند...

در رثای امام
در شب میلاد غربت مرغ عشق ناگهان از آشیانه پر کشید کاش ان شب، آن شب پرماجرا کار این دنیا به پایان می رسید

در پناه تو
زمین این دایۀ پیر و اینک ای سترگ از دیر باز شکفتن تو را در آغوش خویش به آرزو نشسته بود