The current route :

اهل بيتِ آفتاب
محمّد ساقي بزم وجود است جهان مست از مي جود و شهود است
ولايت همچو مي در جام هستي است غدير خم، خُم اين شور و مستي است
علي عطر و جهان گُلخانه اوست حقيقت، برگي از افسانه اوست

روایت اُمّ السَّلمه
اين روايت كه رسيده به همه نقل گرديده ز امالسلمه
گفت ديدم كه به هنگام وداع با نبى دشمن او كرد نزاع
خواست احمد كند از حق تأييد جانشينى على را تأكيد

بعثت نور
آنچه در دل بود هوس دارم هوس او به هر نفَس دارم
مبريدم ز كوى او به رحيل كاروانى پر از جرس دارم
بى مغيلان هواى كعبه چه سود در رهش ميل خار و خس دارم

قسم به روز
مگر يتيم نبودي خدا پناهت داد خدا که در حرم امن خويش راهت داد
هجوم جهل و خرافه ، هجوم تاريکي خدا پناه در آن دوره سياهت داد
خدا، خدا و خدا ، آن خداي بي مانند همان که عصمت پرهيز از گناهت داد

طلوع محمد ( ص )
زمين و آسمان مكه آن شب نور باران بود و موج عطر گل در پرنيان باد مي پيچيد
اميد زندگي در جان موجودات مي جوشيد هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود
شبي مرموز و رؤيائي به شهر مكه مهد پاك جانان دختر مهتاب مي...

در نعت رسول اكرم(ص)
تخته اول كه الف نقش بست بر در محجوبه احمد نشست
حلقه حى را كالف اقليم داد طوق ز دال و كمر از ميم داد
لاجرم او يافت از آن ميم و دال دايره دولت و خط كمال

آنک آواز نبى از در بطحا شنويد
آنك آواز نبى از در بطحا شنويد ذكر حق را ز در افتادن بتها شنويد
نور اسلام بر آمد ز كران تا نگريد بانگ توحيد درآمد به جهان تا شنويد
سخنى از سر مهر و خبرى از در صدق گر ز جابى نشنيديد، از اين جا شنويد

هر دم صلوات بر جمالش
به به كه چه روز خرم آمد مبعوث نبى اكرم آمد
بس عید فرا رسید بى شك عیدى نبود چنین مبارك
از بعثت او جهان جوان شد گیتى چو بهشت جاودان شد

رسول مهرباني
دُردي كِش بلاي تو ام يا محمدا ديوانة ولاي تو ام يا محمدا
گويند هركه را تو بخواهي بلا دهي مستانة بلاي تو ام يا محمدا
بيمارم و نگاه تو اعجاز مي كند مبهوت چشمهاي تو ام يا محمدا

مدينه بعد پيغمبر
مدينه بعد پيغمبر چه محزون و غم انگيزى بهارت در سفر رفت و تو مهماندار پاييزى
مدينه بعد پيغمبر نديدى روز خوش ديگر امان از بى وفايى ها امان از چرخ بازيگر
مدينه كرده اى پرپر گل دامان زهرا را به ناكامى...