The current route :

واژهی يد در قرآن
«يد» در اصل «يَدْي» به فتح يا سکون دال بوده است؛ چرا که جمعش «ايدي» و «يَدِيّ» است. معاني آن در لغت، عضو بدن از شانه تا سر انگشتان، نعمت و احسان، قدرت و سلطنت، تصرف و مِلک است. وقتي گفته

واژهی هوي، هوا در قرآن
«هوي» در هيئت باب «ضرب يضرب» به معناي سقوط از بالا به سمت پايين است و نيز به معناي بالا رفتن آمده است. جمله «هوت العقاب» يعني عقاب صيد را دنبال کرد و «مهواة» به پرتگاه ميان دو کوه و حفره گفته

واژهی هود در قرآن
در کلمه «هُود» سه نظر است: 1. جمع «هائد» است که در مذکر و مؤنث يکسان است و هائد به معناي توبهکار و بازگشت کننده به حق است. 2. مصدر است 3. مخفف «يهود» است که ياي زائده آن حذف شده است.

واژهی هلک در قرآن
ماده اصلي «هلک» در لغت به معناي مردن، خشکيدن گياهان، درهم شکستن و فروافتادن و پرتگاه بين دو کوه است. راغب اصفهاني مينويسد: هلاکت داراي چهار معناست: 1. مردن؛ 2. رفتن چيزي از دست

واژهی وَليّ در قرآن
«وَلي» برگرفته از «ولي» در اصل به معناي نزديک بودن است. جمله «تباعد بعد ولي» يعني دور شد پس از آنکه نزديک بود و «وجَلس ممّا يَليني» به اين معناست که در محلي نشست که به من نزديک بود.

واژهی وکيل در قرآن
«وَکِل» به معناي واگذاردن کار به ديگري و اکتفا کردن به اوست. «وکيل» صفت مشبهه و معناي مفعولي، کسي است که کارها به او واگذار ميشود و در معناي فاعلي، حافظ و نگاهبان است. توکل بر خدا اعتماد و

واژهی وحي در قرآن
«وحي» در لغت به معاني مختلفي همانند اشاره، نامه، نوشته، القاي دانش، سرعت، صدا و آواز آمده است. راغب مينويسد: اصل وحي اشاره سريع است، خواه با کلام رمزي باشد و يا صداي خالي از ترکيب کلامي

واژهی وجه در قرآن
معناي اصلي «وجه» چهره است و از آنجا که چهره اولين عضوي است که مقابل انسان قرار ميگيرد، اين واژه بر هرچه مقابل و روبهرو قرار ميگيرد، اطلاق ميشود و از سويي چون صورت شريفترين عضو ظاهري

واژهی نور در قرآن
«نور» به معناي روشنايي مقابل تيرگي و ظلمت است و جمع آن انوار است و «نَور» به فتح نون به معناي شکوفه است و داراي دو قسم است: دنيوي و اخروي. نور دنيايي داراي دو نوع است: نوري که با چشم

واژهی نفس در قرآن
«نفس» در لغت به معناي روح، انسان اعم از مذکر و مؤنث و وجود متعين و متشخص هر چيز است. جمله «رجلٌ له نفسٌ» به مردي گفته ميشود که براي وي اخلاق، سخاوت و هوشمندي باشد.