The current route :

بازسازي مصادر رجالي شيعه
در جايي ديگر از همين مجموعه مقالات، (1) و (2) از ضرورت بازسازي متون، سخن به ميان آمد و در حوزهي ميراث شيعي به سه عرصه اشاره گرديد: مکتوبات حديثي ائمه (عليهم السلام)، اصول اربعمئة و مصادر

شيوههاي ارزيابي اَسناد
سنت يا حديث، به معناي قول و فعل و تقرير معصوم، دومين منبع ديني مسلمانان است. همانگونه که «علوم قرآن» از دانشهاي مربوط به قرآن سخن ميگويد، «علم حديث» نيز به دانشهاي حديثي مربوط است.

بايستههاي پژوهش در حوزهي حديث
حديث، دومين منبع و سند دين شناسي است و تکيه گاه عمدهي عالمانِ ديني به شمار ميرود. تکيه بر اين منبع حيات بخش در برخي حوزههاي دين پژوهي بيشتر و گسترده تر است؛ في المثل، فقه و بخشهايي از اخلاق، اين

طرح پژوهشي علم الحديث
بي درنگ حديث به معناي گستردهي «فعل، قول و تقرير معصوم»، جايگاهي بس مهم در دين شناسي، علوم اسلامي و فرهنگ مسلمين داشته و دارد.

دانشهاي حديثي؛ گذشته، حال، آينده
مطالعه در پيشينهي علوم، نشان ميدهد که دانشها به يکباره شکل نگرفتهاند؛ بلکه در گذر زمان و در پرتو علل و عوامل گوناگون، به فرهنگ و معارف بشري پيوستهاند. بسا اوقات، رويارويي با يک پرسش و يا برخورد با...

رابطهي قرآن و حديث
قرآن و حديث، دو گوهر گران بها و دو گنجينه بي پايان و دو درياي بي کراناند. رسول گرامي، امت اسلام را به چنگ زدن به آن دو و همراهي با آنها دعوت کرد:

تَعَّبُدي
تَعَّبُدي، (= تعبداً) اصطلاحي است اصولي منسوب به تعبد و تعبد به معناي عبادت و طاعت و خشوع و خضوع ميباشد. تعبدي يعني از روي تعبد و بدون چون و چرا پذيرفتن امر شرعي. اصوليين متأخر اين اصطلاح را در

تعارض دعوي
تعارض دعوي، (= تعارض در دعوي)، در اصطلاح فقها و در کتاب قضاء در موردي استعمال ميشود که دو نفر نسبت به ملکي ادعاي مالکيت کنند، اين مسأله داراي صور مختلف و گوناگوني است و فقهاي شيعه

تعارض الأدلة الشرعية
از اصطلاحات اصول فقه اماميه، تعارض در لغت به معناي تماثل و تشابه ميان دو چيز آمده است، ليکن در اصطلاح اصوليين چندين تعريف براي آن شده است. قدر مشترک تعاريف اين است که: فرض و تصور وجود دو

تعارض احوال لفظ
در اصطلاح اصول فقه در الفاظ، دو ناحيهي اساسي وجود دارد: ناحيهي وضع، ناحيهي استعمال و در هر يک از اين دو ناحيه ممکن است تعارض پديد آيد، و اصوليين به منظور رفع حيرت، به هنگام تعارض، راهحلهائي