The current route :
امام خمینی
مردی
هرگز عشق نورزیدم که جامۀ مندرس عشق بر اندامم تنگی می کرد
امام خمینی
مردی شبیه نور ...
از صبحگاه حادثه تا اوج بی کران مردی شکست در خود و پر زد در آسمان مردی شبیه نور ...نه! مردی شبیه خویش
امام خمینی
محکم و سبز
آن شب تلخ و مهآلوده که یادش بر باد همه جا دهشت و تاریکی بود ... و غم برگ درختان سپیدار بلند ... داشت میرفت از یاد
امام خمینی
مثل تمام عاشقانت
همیشه بر دل من از تو داغ میماند و باز خانهی دل بیچراغ میماند همیشه سینهی من کوچه کوچه تنهایی است
امام خمینی
مثل تمام عاشقانت
بغضی گره خورده است آقا در صدایم با گریهها حرف دلم را میسرایم چشم و چراغ جامعه نسل شهید است
امام خمینی
مثل باران
در نسیمی با سحر خندید و رفت آنکه دیشب غفلتم را دید و رفت مثل رؤیا با خیال نور و موج
امام خمینی
مثل آیینه
مثل شکفتن حضور تو «قدقامت» نخل بود با قیامی سبز ای ظهور خونین سرخی را در ریشه ات کاشتند و سبز روییدی
امام خمینی
گَردی ز کوی دوست
برخیز تا به شهر شهیدان سفر کنیم از این سراب شهرت و شهوت حذر کنیم از باغ عشق دستهگلی ارمغان بریم
امام خمینی
کوچه ابری
چشم او منشاء پاکی و صفا، زیباییست من ندانم غم جانسوز نگاهش از چیست به سرشستند دلش را ز گِل عشق و امید
امام خمینی
قندیل دعا
این دل امشب آتشی انگیخته ست شوق را با سرکشی آمیخته ست چشم بیدار من امشب ریخته ست