ناشناس
روانشناسی: کمبود اعتماد بنفس دارم و احساس بی ارزشی می کنم" لطفا راهنمایی م کنید.
سلام
من ی دخترِ بیست ساله هستم و سالِ دومه دانشگاهم .در یک دانشگاه و رشته ی بسیارخوب تحصیل میکنم ولی هیچ اعتماد به نفسی ندارم.من خیلی سااااکتم خیلی زیاد.با هیچ کسی ارتباط برقرار نمیکنم چه دختر و چه پسر.دیگران...
مشاور: خانم فیض آبادی
با سلام، سپاس از طرح سوالتان، امیدوارم پاسخ فعلی بتواند کمک کند تا از جایی که هستید، یک قدم به سمت حال خوب، حرکت کنید.درباره نقش خانواده در کودکی تان و تاثیرش بر اعتماد به نفس امروزتان نوشتید... به نظرتان، «دیگران» شما را ندیده اند. حالا آیا در بیست سالگی تان مایل هستید، خودتان، خودتان را ببینید، بشنوید و مهم بدانید؟ البته این مهم دانستن به معنی خودپسندی نیست. در حال حاضر، احترام و پذیرش خود، می تواند به شما کمک کند تا نیمه تاریک و روشن خودتان را (بدون وسواس و قضاوت خود) بهتر ببینید.به نظر می رسد در حال حاضر دچار افکار منفی و افراطی درباره خودتان شده اید. اگر نوک پیکان را به سمت خودمان و دیگران بگیریم و دچار «خودسرزنشگری» و «دگرسرزنشگری» شویم، راه برای تغییر کردن هم مسدود می شود. به همین دلیل است که تمرکزتان هم پایین آمده. احتمالا گره کار شما در حوزه «عزت نفس» باشد تا اعتماد به نفس. عزت نفس؛ یعنی احساس ارزشمندی. در حالی که اعتماد به نفس، فقط به یک حوزه مشخص، مربوط است. مثل مهارت سخنرانی، نویسندگی و... آدم هایی که اعتماد به نفس دارند، الزاما عزت نفس ندارند و گاهی از احساس حقارت هم رنج می برند. کاهش عزت نفس، دلایل مختلفی دارد: شخصی کردن مسائل و انتقادهای افراطی از خودتان (طوری که به جای نقد رفتارتان، کل هویتتان را نشانه بگیرید)، کمالگرایی، هدفگذاری نامناسب، اهمالکاری و...خبر خوش اینکه؛ عزت نفس هم قابل افزایش است و می توانید با پذیرش و حرمت خود، شفقت خود، رفتار جرئت مندانه، زندگی هدفمند، یادگیری مهارت های ارتباطی و... احساس خودارزشمندی تان را بهبود ببخشید. در این مسیر، یک روانشناس می تواند به شما کمک کند تا به خودتان کمک کنید.و اما یک نکته مهم... می توانید به دو شکل، فکر کنید. اول اینکه؛ خانواده ام در کودکی، طوری سناریوی زندگی ام را نوشته اند که در نهایت، زندگی من به شکست در ارتباطات، انزوا، خجالت زدگی و افسوس و ... ختم شود و شوربختانه، من هم هیچ نقشی ندارم. یا اینکه فکر کنید من یک شخصیت مستقل هستم که ظرفیت «تغییر» و «پویایی» دارم. پس اتفاقات قابل کنترل زندگی ام را خودم، مدیریت و هنرمندانه، زندگی ام را کارگردانی می کنم و تغییراتی که به آن نیاز دارم را ایجاد می کنم. حتی اگر در کودکی، در حقم اجحاف شده باشد، روزهایم را «خودم» می سازم. اما چطور؟ در گام اول، می توانید ویژگی های مطلوب و نامطلوبتان را فهرست وار بنویسید. برای ساختن زندگی تان، حتما داشته های مفیدی دارید که هنوز فرصت نکردید آنها را ببینید.
در قدم بعدی، رویاهایتان را تبدیل به هدف های عینی، شفاف و دقیق کنید. هدف ها را به صورت جمله هایی که با عبارت «من می خواهم .....» شروع می شوند، مکتوب کنید. در نهایت اینکه با قدم های کوچک، از همین جایی که هستید کمی جلو بیایید. به جای کمالگرایی و رویاپردازی، مثل یک وکیل دلسوز، راهکارهای مشخص و مفید را پیدا و آنها را اجرا کنید.
یادآوری مهم: این پرسش و پاسخ، جایگزین خدمات تخصصی روانشناختی نخواهد شد و در صورتی که مشکل فعلی تان باعث اختلال در زمینه های اجتماعی، تحصیلی و شغلی شما شده است، توصیه می کنم به یک روانشناس مجرب، مراجعه بفرمایید.
بیشتر بخوانید:
احساس خود ارزشمندی
در قدم بعدی، رویاهایتان را تبدیل به هدف های عینی، شفاف و دقیق کنید. هدف ها را به صورت جمله هایی که با عبارت «من می خواهم .....» شروع می شوند، مکتوب کنید. در نهایت اینکه با قدم های کوچک، از همین جایی که هستید کمی جلو بیایید. به جای کمالگرایی و رویاپردازی، مثل یک وکیل دلسوز، راهکارهای مشخص و مفید را پیدا و آنها را اجرا کنید.
یادآوری مهم: این پرسش و پاسخ، جایگزین خدمات تخصصی روانشناختی نخواهد شد و در صورتی که مشکل فعلی تان باعث اختلال در زمینه های اجتماعی، تحصیلی و شغلی شما شده است، توصیه می کنم به یک روانشناس مجرب، مراجعه بفرمایید.
بیشتر بخوانید:
احساس خود ارزشمندی