مردم دیده ی ما جز به رُخَت ناظر نیست
ای معشوق! چشم ما تنها چهره ی زیبای تو را می بیند و توجه ما فقط به سوی توست و دل سرگردان و عاشق ما فقط از تو یاد می کند و سخن می کند.
Saturday, March 15, 2014
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است
معشوق من که صورتی زیبا چون ماه دارد، هفته ای است که از پیشم رفته و گویی به اندازه ی یک سال است که او را ندیده ایم و تو چه می دانی که درد دوری...
Saturday, March 15, 2014
کس نیست که افتاده ی آن زلف دو تا نیست
ای یار! همه عاشق و گرفتار تواند؛ زلف پُر چین و شکن تو مانند دام بلایی است که بر سر راه عاشقان گسترده شده و کسی را نمی توان یافت که بر سر راهش...
Saturday, March 15, 2014
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه ی کیست؟
ای خدا! این زیبارویی که دل ها از دیدن او شاد و روشن می شود، از کدامین خانه است؟ از او بپرسید که یار چه کسی است که این گونه جانم را سوزانده است؟
Saturday, March 15, 2014
بنال بلبل اگر با منت سرِ یاری است
ای بلبل عاشق! اگر می خواهی همدم من باشی و مرا تسکین بدهی، پس همراه با من ناله و زاری کن؛ زیرا ما هر دو عاشق زار و ناتوانیم و کار عاشقان زار ناله...
Saturday, March 15, 2014
خوش تر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
بهار است و باغ پر از گل های زیبا و دوستان سرگرم عیش و خوشی اند؛ خوش تر از شادی و مستی و هم نشینی و هم صحبتی با دوستان همدل و موافق چه چیزی وجود...
Saturday, March 15, 2014
اگرچه عَرضِ هنر پیش یار بی ادبی است
اگر چه ابزار وجود و نشان دادن ذوق و درک و دانش خود، در برابر یار، دور از ادب است؛ اما زبان من خاموش است، ولی دهانم پر از کلام فصیح و نکته های...
Saturday, March 15, 2014
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
ای یار! هنوز چهره ی زیبای تو را کسی ندیده، اما هزاران رقیب و مراقب داری؛ تو مانند غنچه ی ناشکفته ای هستی که صدها بلبل عاشق و شیدا بر آن نشسته...
Saturday, March 15, 2014
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
آفرین بر تو باد ای باد صبا که پیک عاشقان و مشتاقان هستی! پیغام یارم را بده تا با کمال میل، جانم را فدای نام او کنم.
Saturday, March 15, 2014
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
ای باد صبا! اگر به سرزمین یار من گذر کردی و بر پیچ و تاب زلف عطرآگین او وزیدی، بوی خوشی از گیسوی معشوق را برای من به ارمغان بیاور. بهترین هدیه...
Saturday, March 15, 2014
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
قاصدی آمد و نامه ای از جانب آن یار عزیز را آورد؛ نامه ای خوش خط و خوشبو که مانند دعایی برای حفظ جان من بود.
Thursday, March 13, 2014
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
ما عاشقان، همیشه با اخلاص و توجهی خاص سر بر خاک درگاه معشوق می گذاریم و آنچه را که برایمان پیش می آید، از خواست و اراده ی او می دانیم و به آن...
Thursday, March 13, 2014
دارم امید عاطفتی از جناب دوست
از درگاه دوست امید دارم که نسبت به من گذشت و بخشایشی داشته باشد؛ چراکه گناهی مرتکب شده ام و آرزو دارم مرا مورد عفو قرار دهد.
Thursday, March 13, 2014
آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
آن یار دلربای گندمگون من که گویی شیرینی عالم را با خود دارد -در گفتار و کردار -چشمی مست و خمار و لبی خندان و دلی شاد دارد؛ معشوق من زیباترین...
Thursday, March 13, 2014
دل سرا پرده محبت اوست
دلم جایگاه عشق آن یار است و چشمم مانند کسی است که آینه در برابر او نگاه می دارد؛ دل و دیده ام محل تجلی چهره ی زیبای اوست. یاد او در دلم است و...
Thursday, March 13, 2014
خَمِ زلف تو دام کفر و دین است
ای یار! پیچ و تاب گیسوی تو در راه کفر و دین، دامی گسترده است و همه را -چه کافر و چه مؤمن -گرفتار می سازد و همه ی اینها، نمونه ی کوچکی از کارهای...
Thursday, March 13, 2014
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
من آن عاشق مست هستم که گوشه ی میخانه، محل عبادت های عاشقانه من است و دعای سحرگاهی منع دعا برای پیر مغان و مرشد کامل است. من در میخانه عبادت می...
Thursday, March 13, 2014
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
از فراق تو خون گریستم؛ آن قدر اشک ریختم که مردمک چشمانم غرق در خون شده است؛ ببین که حال دو چشم من و یا حال مردمی که در شوق دیدارت می سوزند، چگونه...
Thursday, March 13, 2014
روزگاری است که سودای بتان دین من است
مدت زیادی است که عشق به زیبارویان، دین و آیین من شده است و من آنها را با تمام وجود دوست دارم و غم این عشق، سبب شادی و نشاط دل غمگین من است.
Tuesday, March 11, 2014
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
من برای دیدن معشوق خود و لبان زیبایش -که تشنه ی ریختن خون عاشقان است -حاضرم جانم را فدا کنم.
Tuesday, March 11, 2014