بررسی تطبیقی خرد در «شاهنامه» و «الأدب‌الصغیر و الأدب‌الكبیر»
حكیمان ایران باستان به اندرزهای اخلاقی و مضامینی چون خوش اخلاقی، سیاست، زهد، دوستی و به خصوص خرد و خردورزی گرایش شدیدی داشته‌اند. این اندرزها...
Thursday, October 6, 2016
بررسی سبكی رساله‌ی عشقیه
سرزمین هند از گذشته‌های دور جایی امن برای زبان فارسی و فارسی زبانان بوده و برخی از آثار ارزشمند فارسی در این سرزمین تألیف شده است. قاضی حمید...
Thursday, October 6, 2016
جلوه‌های نوآوری در شعر عدی بن زید عبادی
عدی بن زید عبادی از شاعران مسیحی در عصر جاهلی است. وی نویسنده و سفیر دربار ساسانی بوده و از آغاز نوجوانی به هر دو زبان فارسی و عربی تسلط كامل...
Thursday, October 6, 2016
با رکعتی نگاه
همره شدند قافله‌ای را که مانده بود تا طی کنند مرحله‌ای را که مانده بود از خویش رفته‌اند سبکبار تا خدا برداشتند فاصله‌ای را که مانده بود
Wednesday, October 5, 2016
آیا تو ما را دوست داری؟
مولا شنیدم لاله‌ها را دوست داری آیینه‌های آشنا را دوست داری با یاد قرآنی که بر نی خوانده می‌شد صوت و مناجات دعا را دوست داری
Wednesday, October 5, 2016
آه‌نامه چاووش
ای بهار صفا، خداحافظ! تا قیامت تو را خداحافظ! بعد از این، چار فصل، پاییز است بعد از این هر گلی، غم انگیز است بعد از این، هر چه جام می‌آید
Wednesday, October 5, 2016
آن دو لبخند
طبعم به ولای آن دو لبخند شد نغمه سرای آن دو لبخند مانده است هنوز بر لب طف تأثیر صفای آن دو لبخند
Wednesday, October 5, 2016
آرام مثل آه
خون می‌چکید داغ ز بالای آفتاب آیینه مات گرم تماشای آفتاب بشنو حدیث سرخ شکفتن به فصل تیغ تفسیر سبز عشق، تمنای آفتاب
Wednesday, October 5, 2016
آخرین صدا
…و روز فاجعه گلوی کوچک تو روشن از تلاوت خورشید اجازه داد صدای تازه‌ای از شرق چراغ روشن فریاد را
Wednesday, October 5, 2016
آخرین دیدار
آسمان کربلا آن روز آتش بار بود آن زمین سوخته دریایی از اسرار بود کوچه‌های آسمان پر بود از عطش آب هم چشم انتظار لحظه ایثار بود
Wednesday, October 5, 2016
آتش
تو دیدی چشم تر آتش بگیرد عزیزت پشت در آتش بگیرد تو دیدی پیش چشم باغبانی درختی از کمر آتش بگیرد
Wednesday, October 5, 2016
آتش نی
روح طوفان زده! آیینه دل دریایی«نیست مانند تو در دیر مغان شیدایی» خطبه‌ات شور دگر داد به خون شهدا دست عباسی، هر چند از او گشته جدا
Wednesday, October 5, 2016
آتش گرفت
پرده‌های ابرها در آسمان آتش گرفت لحظه‌ها، در لحظه‌های بی امان آتش گرفت احتراق جاده‌ها را، کاروان فریاد کرد کاروان در کاروان در کاروان آتش گرفت...
Wednesday, October 5, 2016
آب
آب هستم، آب هستم، آب پاک جاریم از آسمان، تا قلب خاک گاه ابر و گاه باران می‌شوم گاه از یک چشمه جوشان می‌شوم گاه از یک کوه می‌آیم فرود
Tuesday, October 4, 2016
آب هم هرم عطش خیز تو را باور کرد
آب هم هرم عطش خیز تو را باور کرد وقتی از خشکی لب‌هات لبش را تر کرد آن چنان آه کشیدی تو درآیینه‌ی خون که غریو نفست گوش فلک را کر کرد
Tuesday, October 4, 2016
آب هر چند که مهریه دلتنگی‌هاست
آب هر چند که مهریه دلتنگی‌هاست آب یک عمر خجالت زده‌ی روی شماست آب آتش شد و بر مجمره‌ی جان افتاد نیمه شب، خستگی شهر به دوش‌اش پیداست
Tuesday, October 4, 2016
آب و عطش
از آن زمان که آه نبخشوده آب را دیگر ندیده هیچ کس، آسوده، آب را حق می‌دهم به آب که مرداب می‌شود شرم از نگاه خیس تو، فرسوده آب را
Tuesday, October 4, 2016
این سان
... صدای آب درآمد، چرا خدا، این سان؟ که تشنه از لب او مانده‌ام جدا، این سان تمام بودن فردا به پای امروز است برای ماندن دینت چرا چرا این سان؟
Tuesday, October 4, 2016
این ذبح عظیم...
اینک دلباخته تا مرز عدم می‌آید آفتاب است که از شرق حرم می‌آید سدی از بال ملائک بگذارید که او
Tuesday, October 4, 2016
این بار چندم است...
بانو! کمر به کشتن خورشید بسته‌اند این بار چندم است دلت را شکسته‌اند این تشت، تشت خون جگر گوشه تو نیست؟
Tuesday, October 4, 2016