سه داستان کوتاه
روزی مبونات، لاک پشت، سر راه خود به ماری برخورد. لاک پشت از مار ترس و واهمه ای نداشت، زیرا هر گاه خطری از جانب مار احساس می کرد، سرش را به زیر...
Thursday, June 4, 2015
قوچ فربه بوکی
بوکی شاد و خوشحال بود، زیرا آن روز برای او مثل دیگر روزها نبود. درنده‌ی بدجنس معلوم نبود از کجا، اما بی گمان از جایی بسیار دور از جایگاه خویش،...
Thursday, June 4, 2015
چگونه دیار از شغال انتقام گرفت؟
باید اول دیار را به شما بشناسانم! دیار، یعنی سنجاب، را در سنگال موش نخلی می‌خوانند. حال آن که او نه موش است و نه کلم نخل می‌خورد. دیار سنجاب...
Thursday, June 4, 2015
پسر خوانده شیر
فصل باران‌های زمستانی نزدیک می‌شد. شبی لوک، خرگوش، در چمنزاران خزان، دیده‌ی کنار جنگل پی غذا می‌گشت که ناگهان صدایی به گوشش رسید. از رفتن باز...
Thursday, June 4, 2015
لوک و دختر شاه
زمانی که مردمان و جانوران در صلح و صفا و یگانگی و هماهنگی زندگی می‌کردند و همه به یک زبان حرف می‌زدند، در ساحل رود بزرگ سالوم پادشاه نیرومندی...
Wednesday, June 3, 2015
تام تام سحرآمیز
خورشید پس از آن که آخرین پرتو سرخگون خود را بر درخت بزرگ تمرهندی تابید، که در دهکده‌ی کوچک ماهیگیران سر بر آسمان افراشته بود، روی نهان کرد. چند...
Wednesday, June 3, 2015
درخت پنیر سخنگو
بارانِ تازه فرو بارید و فراوانی و نعمت به سرزمین بوکی بازآمد و بدین‌گونه کفتار به آسانی توانست برای خود و خانواده اش طعمه پیدا کند. او با خیال...
Wednesday, June 3, 2015
چگونه میمون، کایمان ها را فریب داد؟
اگر به شما بگویم که گولو، میمون، در نیرنگبازی و هوشمندی دست کمی از لوک، خرگوش، ندارد، باور کنید که راست ‌‌‌می‌گویم. اعضای خانواد‌‌‌‌‌‌ه‌ی میمون...
Wednesday, June 3, 2015
خرگوش تخم سحرآمیزی پیدا ‌‌می‌کند
لوک با همه‌ی زیرکی و مکاری گاهی فریب ‌‌‌‌‌‌می‌خورد و کلاه سرش ‌‌‌می‌رفت. اما خیالتان از جانب او ناراحت نشود، زیرا از هر جایی که بر زمین ‌‌می‌افتاد...
Wednesday, June 3, 2015
خرگوش و خداوندگار مرغزاران
در زمان‌های قدیم در سنگال هم مانند همه جای افریقا جانوران زبان یکدیگر را می فهمیدند و سرور جنگل‌ها و چمنزاران بودند. در میان آنان لوک ، یعنی...
Wednesday, June 3, 2015
بوکی در بهشت جانوران
پیشترها، در زمانی بسیار دور از زمان ما در سنگال همه‎‌ی جانوران در منطقه‎‌ی پهناوری از کرانه‌های سحرآمیز رود فالمه زندگی می‌کردند و از نعمت صلح...
Wednesday, June 3, 2015
عیسای لنگ دراز در سرزمین نیاکان
عیسی در دهکده‌ی کوچکی زندگی می‌کرد. دوازده سال داشت و به راستی بدبخت ترین کودک دهکده بود. مادرش پنج سال پیش درگذشته و پدرش زن دیگری گرفته بود...
Wednesday, June 3, 2015
تخیلی علمی از دنیایی مطلوب
آقای وین به پایان خاکریز طولانی که به بلندای شانه‌اش، از قلوه سنگ‌های خاکستری ساخته شده بود رسید و فروشگاه دنیاها را در برابر خود دید. درست همان...
Monday, June 1, 2015
گمنام
خانم «ملکوتي» بشقاب ميوه را از جلو دستش به گوشه ي ميز تحرير سُراند و فنجان چاي نيم خورده اش را نگريست. يادش که حدود نيم ساعت پيش که نگارش داستان...
Thursday, May 14, 2015
تاریخچه داستان هزار و یک شب عربی
کودکان در سراسر جهان داستان‌های شگرف هزار و یک شب که گاهی به صورت کوتاه شده شبهای عربی به چشم می‌خورد را می‌آموزند. حتی شرکت دیزنی از این مجموعه...
Sunday, March 8, 2015
روايت مهم است
در مورد داستان ها سه نکته وجود دارد؛ اگر گفته شوند، تمايل دارند که شنيده شوند؛ اگر شنيده شوند، تمايل دارند که جذب شوند؛ و اگر جذب شوند، تمايل...
Sunday, February 1, 2015
عبور از مرزها
وسواس در مورد بيگانگان حقيقتاً به تکرار صحنه ي نخستيني قديس و غريبه مربوط مي شود. به همين دليل است که مي گويم فيلم هايي چون مردان سياه پوش و...
Sunday, February 1, 2015
قصه ي دوقلوهاي سيامي
روايت هاي آغازين به هيچ وجه به يونانيان و روميان محدود نمي شد. در ادامه ي مطالب قصد دارم به پيدايش دو نوع ديالکتيک متفاوت روايت ملي در تاريخ...
Sunday, February 1, 2015
آمريکا و ديگران
آمريکا نيز چون ديگر ملل با گفتن داستان هايي در مورد خود و « ديگران »، هويت خويش را تعيين کرده است. امروز، پس از دو جنگ جهاني و جنگ هاي سرد، آمريکا...
Sunday, February 1, 2015
بازگويي تاريخ
تعصب نژادي مي تواند نمودهاي خشونت آميزي داشته باشد، چون انسان به دشمن نياز دارد؛ و از آن جا که دشمن ديگر کمونيسم نيست - چون ديگر وجود خارجي ندارد...
Sunday, February 1, 2015