شهيد مجتبي هاشمي از زبان همسر
كمتر كسي چون يك همسر فداكار و هوشمند مي‌تواند زير و بم احساسات و عواطفي را كه شهيد را به ايثار جان خويش مشتاق مي‌سازد، بشناسد و چون او، مشوق...
Sunday, January 17, 2010
روايتي دست اول از اولين عمليات استشهادي هوايي
دود سياه رنگي كه صبح سي‌ام تيرماه 1361 از پالايشگاه بزرگ «الدوره» در حومه بغداد برخاست، روياهاي سياسي حزب بعث و صدام را برآشفت. قرار بود كنفرانس...
Sunday, January 17, 2010
شهيد صياد شيرازي به روايت مادر
از مهم ترين خصوصيات علي محبت زياد و درك باليش بود.وقتي بچه دومم را باردار بودم (برادر شهيد كه 3 سال از او كوچك تر است)، باز به او محبت خاصي داشتم....
Thursday, January 14, 2010
محمود نيامد
کوچه هاي منتهي به خانه محمود ،در کرمانشاه ، بوي عطر و اسپند مي داد و پلاکارد هاي رنگارنگ و چراغ هاي چشمک زن منتظر بودند تا چشم شهر و خانواده...
Tuesday, January 12, 2010
زنده باد کميل!
براي مصاحبه نرفته بوديم نشستيم ،گپ زديم و برخاستيم ، ولي از آنجا که چشمانمان ديگر خود را مکلف کرده اند که ديده هايشان را براي شما بازگو کنند...
Tuesday, January 12, 2010
خاطراتي از شهيد محمدجواد تندگويان
محمدجواد تندگويان در سپيده دم 26 خرداد سال 1329 هـ. ش پا به عرصه هستي نهاد. قبل از اين که به مدرسه برود، پدرش او را به مسجد برد و با قرآن آشنا...
Tuesday, January 12, 2010
موفقيت هاي شهيد دکتر مصطفي چمران رحمت الله عليه
او از کوچکي تدريس مي کرد و قسمتي از خرج روزمره ي خود را از راه تدريس به دست مي آورد . مصطفي در رياضيات و بخصوص درس هندسه ، آن قدر توانا بود که...
Tuesday, January 12, 2010
چه قدر چهره آقای شهردار برای پیر زن آشنا بود!
پیرزن همانطور که با دستش به تیرک چوبی شکسته تکیه داده بود، یکریز ناله و نفرین می کرد. حق داشت؛ سیل تمام خانه و زندگی اش را به هم ریخته بود... -...
Wednesday, January 6, 2010
از مهتابي مسجد تا مهتاب شهادت
«خليج آباد» نام روستايي است در اطراف نيشابور. سال هزار و سيصد و چهل، علي خالو در همين روستا ديده به جهان مي گشايد. پس از گذراندن دوره ابتدايي،...
Wednesday, January 6, 2010
شهید آسمانی
جهان بر مدار عشق می چرخد و ذره ای در جهان نیست که عاشق نباشد و در این میان انسان خاکی عاشق ترین خلق شده و چون معشوق پاینده است. پرچم عشق فرو...
Wednesday, January 6, 2010
شهیدی که از دست امام شربت نوشید
دشتی از همان دوران خاطره ای شیرین و شنیدنی برام تعریف کرده بود که حکایت از روح لطیف و ملکوتی حضرت امام (ره)داشت. با آن لهجه ی شیرین خودمانی،...
Wednesday, January 6, 2010
با خاطرات شهیدان
از تورّم پلک ها و چشمان قرمزش پی به گریه های مداومش برده بودم. من که طاقت دیدن آسمان ابری نگاهش را نداشتم، چطوری می توانستم بارانی شدن آنها را...
Wednesday, January 6, 2010
او می خواست جور دیگری زندگی کند
توی محله «خسروی نو»ی مشهد، همه، چراغچی را می شناختند؛ می دانستند دم حمام شاه،سربازار سرشور، یک حیاط هفتصد متری، سه طبقه و خیلی بزرگ هست که منزل...
Wednesday, January 6, 2010
رازهاي وزير نفت!
صبح روز جمعه 9 آبان 1359 وزير نفت، دو معاون و دو محافظ و راننده با خودروي کاديلاک به سوي آبادان حرکت کردند. نزديک پل بهمن شير کاروان مسؤولين...
Wednesday, January 6, 2010
وقتي هواي شهر نفس گير مي شود ...
سال 1374 اعمال حج تمتع را تمام کرد و از احرام خارج شد. لباس احرامش را شست و خشک کرد و بعد، از همه ي همسفرانش خواست تا برروي لباس احرامش بر اسلام...
Wednesday, January 6, 2010
آنچه فهميدني بود فهميده بود !
يک نگاه ساده که توي تقويم مي اندازي ، مي بيني که روزها ، نامهاي مختلفي دارند : روز مادر ، روز پدر ، روز جوان ، روز جهاني کودک . روز جهاني دختران...
Wednesday, January 6, 2010
مي خواهم از حميد بگويم از زندگي اش
ـ شهادت : 26 بهمن ماه 1364 همراه با تيم پزشکي در حال مداواي مجروحان در اورژانس خط مقدم چهل سالگي عمر زيادي است . شايد آخرين حد عمر . مي گويند...
Tuesday, January 5, 2010
خواهر دعا کن!
شنيده بود که به امام و انقلاب ناسزا مي گويد. کنارش نشست و مبلغي پول بهش داد و گرم گرفت. بهش گفت:«پيرمرد! مي دانم خرج زندگي ات زياد است. باز اگر...
Thursday, December 3, 2009
کسي پيش من نماند
اين داستان بر اساس واقعيتي است از زندگي شهيد محمد حسن نظرنژاد، معروف به مرد آهنين خراسان، مردي که با بيش از صد ترکش يادگار از جبهه هاي غرب و...
Thursday, December 3, 2009
عليرضا نذر امام رضا (ع)بود
اتاق پر از کبوتر سفيد شده بود. کبوترهاي بي قرار، با ل بال مي زدند. پنجره را باز کردم تا پرواز کنند که رضا آمد و گفت:«مادر!اينها کبوترهاي حرم...
Thursday, December 3, 2009