حالتي رفت که محراب به فرياد آمد

در ميان گرد و خاک روستا خط اتوي لباس و واکس کفش هايش چشمگير بود. ماه رمضان که مي شد مسجد پاتوق بسيار خوبي بود. از هر محله چند تا جوان بودند ....

Tuesday, October 6, 2009

بابايي به روايت همسر شهيد (8)

شهيد بابايي هميشه با سري تراشيده، پيراهن و شلواري ساده در محافل حاضر مي شدند و اين باعث شده بود تا خيلي ها او را نشناسند و البتّه اين خواسته...

Thursday, September 17, 2009

بابايي به روايت همسر شهيد (7)

سرهنگ خلبان حق شناس، نماينده نيروي هوايي در قرارگاه هويزه بودند. من به همراه سرهنگ بابايي که در آن زمان پست معاونت عمليات را به عهده داشتند،...

Thursday, September 17, 2009

بابايي به روايت همسر شهيد (6)

از جمله ويژگيهاي مديريت و فرماندهي عباس اين بود که او پيوسته مراقب افراد و اطرافيان خود بود. تلاش مي کرد تا از وضع آنان باخبر باشد و چنانچه مشکلي...

Thursday, September 17, 2009

بابايي به روايت همسر شهيد (5)

عباس نمازش را بسيار با آرامش و خشوع مي خواند. در بعضي وقتها که فراغت بيشتري داشت آيه «ايّاک نَعبُدُ و ايّاک نَستَعينْ» را هفت بار با چشماني اشکبار...

Thursday, September 17, 2009

بابايي به روايت همسر شهيد (4)

هميشه پدرم آرزو داشت، عباس پزشک و ترجيحاً دکتر داروساز شود. شايد اين بدان علّت بود که خودش کمک داروساز بود و چنين مي پنداشت که اگر عباس پزشکي...

Thursday, September 17, 2009

بابايي به روايت همسر شهيد (3)

در حال عبور از خيابانِ منتهي به دبستان دهخدا بودم که زنگ مدرسه به صدا درآمد و عباس، که آن زمان در کلاس پنجم ابتدايي درس مي خواند، همراه با دانش...

Thursday, September 17, 2009

بابايي به روايت همسر شهيد (2)

تهران همان قدر که مسوليت هاي او بيشتر شد ، زماني هم مي توانستيم با هم باشيم کم تر شد. بچه ها ديگر به نبودن دو هفته ، يک ماه پدرشان عادت کرده...

Thursday, September 17, 2009

بابايي به روايت همسر شهيد (1)

در کتاب قطور تاريخ فصل جديدي به نام انقلاب اسلامي و به نام انسان نوشته شده است . اين فصل از جنس بهار است ولي به رنگ سرخ نوشته شده است و خزاني...

Thursday, September 17, 2009

پيام رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت صياد شيرازى

من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا امير سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداكار...

Tuesday, September 15, 2009

چمران محرك شيعيان لبنان

يك ربع قرن از شهادت شهيد سرافراز اسلام دكتر مصطفي چمران مي‌گذرد كسي كه در سراسر عمر خود لحظه‌اي از مجاهدت و از جان‌گذشتگي دست نكشيد و سرانجام...

Tuesday, September 1, 2009

سردار شهيد حسن باقري ؛ نابغه‌اي در پايدراي

«انقلاب ما همچون تير زهرآگيني براي همه مستكبرين در آمده است و ياوري براي همه مستضعفين جهان. ... در اين موقعيت زماني و مكاني، جنگ ما جنگ اسلام...

Sunday, August 30, 2009

پنج دفتر از زندگی شهید کاوه

من هم مثل بسياري از شما با كاوه و نام او در دوران جنگ آشنا شدم ، درست زماني كه 16 بهار از عمرم نگذشته بود و از ورودم به سپاه چند ماهي . تصويري...

Thursday, August 27, 2009

حماسه کاوه (14)

زمستان 63 ،خبر رسيد که يک گروهان از نيروهای گيلان در ارتفاعات «سياه کوه» بانه، گرفتار کمين شده‌اند. ضد انقلاب، چند تا از آنها را شهيد و بقيه...

Wednesday, August 26, 2009

حماسه کاوه (13)

به منظور انجام عمليات قادر، منطقة وسيعي را بايد شناسايي مي‌كرديم. ما دو گروه چهار نفره بوديم كه كار در آن منطقه طاقت فرسا را برعهده‌مان گذاشته...

Wednesday, August 26, 2009

حماسه کاوه (12)

تا شروع عمليات فرصت زيادی نداشتيم، ساير يگانها كارشان را تمام كرده بودند، فقط ما مانده بوديم ما ˜كه بايد هرچه سريعتر، كار شناسايی را تمام می‌كرديم....

Wednesday, August 26, 2009

حماسه کاوه (11)

حدوداً يك سال از حضورم در تيپ ويژه مي‌گذشت. طي اين مدت، هر روز بيشتر از روز قبل، سعي در آموزش هر چه بهتر نيروها و بالابردن توان رزمي آنها داشتم....

Wednesday, August 26, 2009

حماسه کاوه (10)

اواخر سال 60 بود. سپاه آماده مي‌شد تا با همراهي ارتش، عمليات بزرگ و سرنوشت ساز «فتح المبين» را در جبهه‌هاي جنوب انجام دهد. نيروهاي زيادي به منطقه...

Wednesday, August 26, 2009

حماسه کاوه (9)

بعد از شهادت محمود، در زمان رياست جمهوري آيت الله خامنه‌اي، آقا به مهاباد، پادگان لشگر ويژه شهدا تشريف برده بودند. پادگان بزرگي بود. مسجدي...

Wednesday, August 26, 2009

حماسه کاوه (8)

هر كس در سقز مي‌ماند، بايد شرايط سخت آنجا را هم تحمل مي‌كرد. كمبود نيرو و مهمات، زمستانهاي سرد، نگهباني‌هاي طولاني، آماده باش‌هاي مدام و پي در...

Wednesday, August 26, 2009