mehdy
من دانشجوی سال اخر هستم و نیم سال دیگر مهندس می شوم ولی نمی دانم چرا خانواده دختر با وجود شرایط خوب من.راضی...
من دانشجوی سال اخر هستم و نیم سال دیگر مهندس می شوم ولی نمی دانم چرا خانواده دختر با وجود شرایط خوب من.راضی به ازدواج دخترشان با من نبوده اند.من اصلا این موضع خانواده دختر را درک نمی کنم.زیرا خانواده دختر از خانواده های فقیر و پرجمعیت بوده احتمالا از محبت من دچار سوتفاهم شده اند و دخترشان را به من نداده اند!!!....بعنوان مثال ازدواج من با دخترشان می توانست حداقل بار مالی از پدر خانواده فقیر و شلوغ و پرجمعیت انها کم کند ولی انها بد به مساله نگاه کردند و فرصت خوشبخت کردن دخترشان را خراب کردند.دخترشان 25سال داشته فکر نمی کنم که دیگر بعد از من خواستگار دیگری داشته باشد.
ولی من خودم هم نمی دانم چرا دلبسته دختر این خانواده فقیر شدم که با جواب رد خود غرور من را پایمال کردند.خواهرم می گفت که اینها خانواده فقیر هستند و برازنده مهندسی چون من نیست که به خواسگتاری انها بروم.خواهرم راست می گفت.و هم اکنون بخاطر جواب رد خانواده دختر دچار شوک روحی شده ام و حتی چند شب را با کابوس و گریه به پایان رساندم هنوز هم دلم شکسته است.من نمی توانم باور کنم که چنین خانواده حقیری با حیثیت و ابروی من بازی کرده باشد
تنها مشکل من این است که نیمه ناشنوا هستم ولی با سمعک می توانم براحتی با دیگران ارتباط برقرار کنم و ناشنوایی ام مادرزادی نیست بلکه بر اثر موج ناشی از بمباران هواپیمای صدام ناشنوا شده ام.لال هم نیستم بلکه براحتی هم می توانم حرف بزنم.پس نمی توانم درک کنم که ضرورت مخالفت خانواده دختر چه بوده است؟تنها بخاطر نیمه ناشنوا بودنم؟وای چه بهانه احمقانه ای!!از خدا می خواهم که دیگر هیچ خیر و خوبی نصیب خانواده نادان این دختر نکند که اصرار بر بدبخت ماندن دخترشان داشته اند
با عرض معذرت بابت طولانی شدن متن
مشاور: hassan najafi
دوست گرامی بهتر است شما خونسردی خود را حفظ کنید و نگذارید این دلتنگی سخنان ناخوشایند را بر زبان و فکر شما جاری کند . برادرم به هر حال برای ازدواج اولا شرایطی لازم است و ثانیا معیارهایی نیاز است . آنچه در ازوداج مطرح است هم شأن بودن دوخانواده است . شما نمی توانید صرفا به خاطر عدم موافقت آنها ، آن خانواده را بی فرهنگ و حقیر و ... بدانید . هر خانواده ای شأنی دارد . فقر و نداری نمی تواند ملاک حقارت و یا برتری باشد آنچه مهم است سطح فرهنگ و شعور انسانی است . حتی تحصیلات تنها ملاک با فرهنگ بودن نیست . پس اولا صبور باشید و ظرفیت مقابله با این رویداد ها را داشته باشید . یقینا با این دیدگاهی که شما به خانواده طرف مقابل دارید در صورت پذیرش هم نمی توانید زندگی موفقی داشته باشید . آنها عقل دارند و اختیار دارند که انتخاب کنند هیچ کسی به اجبار نمی تواند عمل کند . البته شاید آنها به خاطر مشکل شنوایی شما اینطور برخورد کرده باشند اما سعی کنید احساسات خود را به طرف عقلانی شدن هدایت کنید و با تدبیر خود و مشورت خانواده فرد مناسب و هم شأن خود را انتخاب کنید . ما هفت معيار براي ازدواج موفق داريم: رشد عاطفي و فکري ، تشابه علايق و طرز تفکر ، تشابه مذهبي، تشابه تحصيلاتي و طبقاتي ، تشابه طرز فکر به مسايل جنسي، تشابه علاقه به زندگي و تشابه فرهنگ و آداب و رسوم. از خدا طلب خیر کنید وبه او توکل کنید ان شاء الله آنچه خیر است محقق می شود . موفق باشید .