The current route :
فایده دوری از تعلقات دنیایی در زندگی
بیمه خسارت برق: سپر حفاظتی برای وسایل برقی خانگی شما
در جواب تسلیت چه بگوییم
چگونه در چالش پراپ کریپتو SDF قبول شویم؟ راهنمای جامع برای تریدرها در 2025
3 دوره ای که هر تریدر باید بگذراند: از ارز دیجیتال تا دکس تریدینگ و پرایس اکشن
از عدالت تا اقتدار ملی: تحلیل راهبردی بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان قوه قضاییه
آیا آیه شریفه «لا اکراه فی الدین» با حجاب اجباری در تضاد است.؟
کمالالدین حسین حافظ هروی خوشنویس صاحبنام دوره صفوی
چاندرا بهان برهمن منشی و خوشنویس ممتاز هندوی پارسیگوی سده یازدهم هجری در هند
جمالای شیرازی خوشنویس صاحبنام ایران و هند در سده یازدهم هجری
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
بنی کلب و یاری سفیانی
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان تهران
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان گیلان
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد؟
نحوه خواندن نماز والدین
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟

بعد تو
چه آرزوهایی رؤیاهایی بود دلم می خواست رنگ آسمان را بگیرم و به صورت شهر بپاشم

برگ آخر
تنها تکرار بی خستگی میان شکوفه های باران شکفت می دانستم

بتهای بی حاصل
کسی می آید از آن سوی این دیوارها، فردا که با خود می برد ما را به سروقت هدا فردا کسی که وارث اندوه انسان است از دیروز و بیرون خواهد آمد از محاق انزوا فردا

بالاتر
ای چشم تو از هر چه غزل گیراتر لبخند تو از خندۀ گل زیباتر در برکۀ آرام تو حتی مهتاب صد بار زخورشید شده والاتر

آیینه
روزی که بود غربت انسان در آینه تسکین نیافت خاطر ایمان در آینه پا را فراتر از حد معمول می گذاشت مردی که می گذشت هراسان در آینه

آیینه
آینه در آینه ست : چشم تو در آیینه پلک مزن! کرده در خویش نظر، آیینه آیینه جز شیشه ای چیز دگر نیست که چشم تو این اعتبار داده به هر آیینه

آیینه اشک
تو ای چشمها محو زیباییت بهار است و فصل شکوفاییت مگر می شود کند با سادگی دل از چشمهای تماشاییت

آیه نیاز
در نگاهت آیه های خیس محبّت به گل مینشست و «شهادت« بهانه کوچکی بود، تا پرواز را معنی کنی

آینه باران
درچشمۀ چشمان تو، طوفان شده ای دوست صد آینه در چشم تو مهمان شده ای دوست امشب شب میلاد گل عشق و بهاراست کز فرط خوشی آینه باران شده ای دوست

آفتاب
روی دوش موجها آرام می رفت آفتاب از فرار قله اسلام می رفت آفتاب خون به جای اشک از چشم شفق فواره زد گرچه با دنیایی از اکرام می رفت آفتاب