0
The current route :
جميل شهسواري سایر شهدا

جميل شهسواري

هنوز يک سال از پيروزي انقلاب نگذشته بود که دشمن ضد انقلاب در کردستان عزيز، شروع به فتنه انگيزي کرد.اما مرد م کردستان با هوشياري در مقابل دشمن ايستادند و ازانقلاب اسلامي دفاع کردند جميل براي اثبات وفاداري...
يك سبد لالة سرخ در كنار ما بود ادبیات دفاع مقدس

يك سبد لالة سرخ در كنار ما بود

ادبيات پايداري، ترجمان باورهاي سياسي، آيين‌هاي مذهبي و تفکرات اجتماعي ملّتي است که در برابر استبداد داخلي يا تجاوز بيگانگان ايستادگي مي‌کند. اصلي‌ترين مسائل در حوزة ادب پايداري، دعوت به مبارزه، ترسيم چهرة...
نامزد سیاه‌سوخته ادبیات دفاع مقدس

نامزد سیاه‌سوخته

یکی از پرستارهای بخش با بقیه خیلی فرق داشت. حدوداً هفده سال سن داشت و آن‌طور که خودش می‌گفت، از خانواده‌ای پولدار و بالاشهری بود. آرایش غلیظی می‌کرد و با ناخن‌های بلند لاک‌زده، می‌آمد و ما را پانسمان می‌کرد....
آن‌که فهمید، آن‌که نفهمید ادبیات دفاع مقدس

آن‌که فهمید، آن‌که نفهمید

پانزده ‌شانزده سال بیش‌تر نداشت. پدر هم نداشت؛ خودش بود و مادرش و یک برادر عقب افتاده. هرچه مادر خسته‌اش توی گوشش خواند: - آخر بچه جان! تو هنوز کوچکی، قد تفنگ از تو بلندتر است. چه‌طور می‌خواهی بروی جبهه؟...
مسافر آسمان، آدرس نداشت ادبیات دفاع مقدس

مسافر آسمان، آدرس نداشت

در سال 1360 در ناحية سه از منطقه دو بسيج، در پايگاه مسجد «اعظم» سهپلة اصفهان، مسئول عمليات ناحيه بودم. تازه عمليات «فتحالمبين» پايان يافته بود و شور عجيبي در مردم، از پيروزيهاي بهدست آمده، به وجود آمده...
كلاشينكف كار دستش داد ادبیات دفاع مقدس

كلاشينكف كار دستش داد

ظهر بود. توي ارودگاه «تکريت 2»، هنوز نيم ساعت نگذشته بود که کار بازجويي براي دهمين بار شروع شد. هربار که از نقطه‌اي به نقطة ديگر برده مي‌شديم، پيش از اين‌که دست‌هايمان را باز کنند، لقمة ناني بدهند، کار...
كدام سوي مهدي ايستاده‌اي، مجيد! سایر شهدا

كدام سوي مهدي ايستاده‌اي، مجيد!

آقا مجيد! براي دومين بار است که آمده‌ام کنار مزارت تا درد دل کنم. دفعة قبل را که يادت هست؟ از ديدني پدر و مادرت آمده بودم؛ کلافه از اين که چرا نمي‌گذاري کاري بکنم و چيزي برايت بنويسم. مقام معظم رهبري...
صداي امداد، از قورقور قورباغه‌ها عملیات‌ها

صداي امداد، از قورقور قورباغه‌ها

وقتي در عمليات «والفجر 4» قله‌هاي «هفت توانا» را فتح کرديم، ديگر حتي يک قرص نان يا يک قطره آب براي خوردن نداشتيم؛ زيرا جيرة غذاييمان که تعدادي کنسرو لوبيا و يک قمقمة آب بود، تمام شده بود. ما مانديم و تشنگي...
دفاعي براي همه سایر مقالات

دفاعي براي همه

تحليل جنگ و تأثيرهاي آن در اجتماعات يا به عبارتي جامعه‌شناسي جنگ، يکي از مهم‌ترين نمونه‌هاي جامعه‌شناسي را تشکيل مي‌دهد؛ يعني جنگ در همة کشورها باعث انجام پژوهش‌ها و به دنبال آن، برخي نتيجه‌گيري‌ها در...
تركيه را فراموش كردم، با هر گلوله يازهرا(س) مي‌گفتم گفتگو

تركيه را فراموش كردم، با هر گلوله يازهرا(س) مي‌گفتم

دفاع مقدس وسعت بي‌نهايتي است که هنوز ناشناخته‌هاي بسياري از آن در گوشه‌گوشة ذهن و دل اهل جبهه مانده است و کسي را مي‌خواهد که دل به اين دريا بدهد، بکاود و بکاود و پيدا کند، آن‌چه که بايد پيدا کند. دفاع...