The current route :
برادری دینی عامل رشد جامعه
هر آنچه باید درباره موشک فتاح بدانید
نحوه فریز کردن سطر در اکسل
فریز کردن زگیل پا چگونه است؟
انواع جهاد: تفاوتها و الزامات در برابر غیر مسلمین و مسلمین
بهترین روش نگهداری از فلفل دلمه در یخچال و فریزر
هر آنچه باید درباره موشک خیبرشکن بدانید
بهترین روش نگهداری از به در یخچال و فریزر
بهترین روش نگهداری از کرفس در یخچال و فریزر
پشت صحنه جنگ جمل؛ شخصیتها، انگیزهها و الگوهایی برای بصیرت عمومی
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نحوه خواندن نماز والدین
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن دعای علقمه برای گرفتن حاجت

باخت تا من ضايع نشوم!
صبح زود بود. ابراهيم با وسايل کشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جايي مي رفت دنبالش بوديم. تا اينکه داخل سالن هفت تير فعلي رفت. ما هم رفتيم توي سالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ...

تيم فوتبال الگو
کار نظامي و رزمي اقتضا مي کرد که در صورت حصول فرصت به بدن سازي و کوه نوردي بپردازد. او يکي از تکواندوکارهاي معروف را جهت آموزش تکواندو و رزم انفرادي نيروهاي تحت امرش، به قرارگاه فراخواند و خود به همراه...

فوتبال جانانه
در جبهه، نياز به نيرو شديداً احساس مي شد. آقا هادي هم از اين موضوع مطلع شده بود و جمع زيادي از فرهنگيان و دانش آموزان را با خود به جبهه آورده بود. سراغش را که گرفتم، مرا به محل استقرار گردان نوح در اطراف...

اينجا همه بايد ورزش کنند
دلش مي خواست يک روز او را پيش همه ي بچّه ها سکه ي يک پول کند. بازي « ناصر » بهتر از ديگران بود. حتّي اگر او يک گل صد درصد را هم خراب مي کرد، کسي حرف نمي زد. اما قاسم ذخيره ي تيم بود و حرصش مي گرفت

قوي مي شويم براي خدمت به اسلام
مراسم صبحگاهي که تمام شد، بچّه ها به آسايشگاه برگشتند تا حاضر شدن صبحانه، نيم ساعتي مانده بود. سيّد دست در گردن محسن انداخت:

آمادگی جسمانی و روحیه ی پهلوانی در میان شهدا
خاطراتی از روحیه ورزشی و پهلوانی در میان شهدا وجود دارد که نه فقط بهعنوان یک قهرمان، بلکه بهعنوان یک پهلوان باید نامشان مطرح شود.

ورزش باستاني
ما توي يک روستا زندگي مي کرديم. تيم فوتبالي داشتيم که يازده – دوازده نفر در آن بازي مي کردند. مي رفتيم بيرون روستا. دو دسته مي شديم و بازي مي کرديم. يک بار دم غروب بود. گرم بازي بوديم که حاجي علي آمد به...

در بازي، خطا نکنيد
پيش از عمليات طريق القدس، بچه ها در دانشگاه « جندي شاپور » اهواز بودند و در پاره اي از اوقات، در زمين چمن دانشگاه به ورزش بخصوص فوتبال مي پرداختند. يک روز عصر، تيم تشکيل داديم و بازي کرديم. من، شهيد «...

جبهه و فوتبال
صبح ها در پادگان ورزش صبح گاهي داشتيم. مي گفت در موقع حرکتهاي نرمشي به جاي اينکه بگوييم: يک، دو، سه، چهار عبارت مناسبي که رنگ و بوي قرآني داشته باشد به کار ببريم. مثلاً بگوييم يک، دو، سه، شهيد و يا در...

عاشقی که با غل و زنجیر به قبر رفت
«زنجیرها» کتابی پالتویی و کم حجم از زندگی شهیدی بزرگ و والامقام است که وصیتی ویژه کرد و خانواده او بعد از شهادت، به وصیت او عمل کردند.