The current route :
محمود فرشچیان: از اصفهان تا جاودانگی؛ روایت زندگی، هنر و میراث استاد نگارگری ایران
عبدالحق شیرازی معروف به امانت خان طغرانویس و خوشنویس سده یازدهم هجری
سفر به تاریکی: دوازده گام سقوط با لقمهی حرام
سفیدی و شفافیت پوست با گلیسیرین
میرزا اسدالله شیرازی خوشنویس و نستعلیقنویس زبردست دوره قاجار
محمود ابن اسحاق شهابی خوشنویس و نستعلیقنویس مهم هرات
پوستر مصباح الهدی به خط ثلث و شکسته
پوستر یا علی بن حسین به خط شکسته
پوستر السلام علی الحسینِ المظلومِ الشهِید به خط شکسته
پوستر آیه 9 سوره تکویر، بای ذنب قتلت، خط شکسته نستعلیق
متن کامل زیارتنامه امام رضا علیه السلام + صوت و ترجمه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز امام رضا(ع) برای طلب حاجت
حافظ و یک غزل ناب پزشکی
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چرا شله زرد آب میاندازد؟ روشهایی برای حل آن

لاجرم آن شاهد صبح ازل
لاجرم آن شاهد صبح ازل پادشاه دلبران عزوجل چون جمال بی مثال خود نمود ناظران را عقل و دل از کف ربود پس شراب عشقشان در جام (پیمانه) ریخت

گفتگوی آب
دیگر مکن به هیچ کجا گفتگوی آب چون میرود به پیش همه ، آبروی آب از هر کجا که میگذرد ، ناله میکند از چشمه ، آب ، چونکه روان شد به جوی آب

قتیل کربلا
قتیل کربلا را دوست دارم ذبیح بالقفا را دوست دارم من از زوار دشت کربلایم عزیز مصطفی را دوست دارم قسم بر آب آب کودکانش

عزم شهادت
كشته دین گفت خواهم با خدا سودا كنم میروم در كربلا تا نـهضتی برپا كنم من حسینم نوگل بستان زهرای بتول حكم یزدان را میان مسلمین اجرا كنم میروم تا داد مظلومان ستانم از یزید

ظهر عطش
مانده بودم ، غیرت حیدر به فریادم رسید در وداعی تلخ، پیغمبر به فریادم رسید طاقتم را خواهش اکبر ، در آن ظهر عطش برده بود از دست، انگشتر به فریادم رسید انتخابی سخت ، حالم را پریشان کرده بود

شد وصل با آتش
زمین و آسمان کربلا شد وصل با آتش میان خیمهها پیچید بی شرمانه تا آتش به همراه عطش راه تو را از چار سو بستند تمام سنگها سر نیزهها و زخم با آتش

روز عاشورا گذشت
شب رسید و روز عاشورا گذشت سوختند آن خیمه و خرگاه را در دل شب زینب بی خانمان ترک کرد آن سوخته خرگاه را

ذوالجناح
خونی که روی یال تو پیداست ذوالجناح خون همیشه جاری مولاست ذوالجناح یک قطره آفتاب به وی تنت نشست بوی خدا ز یال تو برخاست ذوالجناح

خونی چکید
خونی چکید و حنجره ی خاک جان گرفت بغضی شکست و دامن هفت آسمان گرفت آبی که دستبوس عطش بود شعله زد آتش، سراغ خیمه ی رنگین کمان گرفت

تو مرا خون، من ترایم خونبها
چون خودی را در رهم کردی رها تو مرا خون، من ترایم خونبها هرچه بودت، دادهای اندر رهم در رهت من هر چه دارم میدهم شاه گفت ای محرم اسرار ما