0
The current route :
چشم ها ز عطش تار می‌شود شب عاشورا

چشم ها ز عطش تار می‌شود

فردا که چشم ها ز عطش تار می شود زینب هزار بار عزادار می شود فردا به وقت نذری و خیرات کوفیان ضرب عمود سهم ، علمدار می شود
بوی جدایی شب عاشورا

بوی جدایی

شب است و بوی جدایی زکربلا آید صدای ناله زینب زنینوا آید صدای خواندن قرآن زحنجر اکبر برای دفعه آخر چه باصفا آید هنوز ماه مدینه محافظ حرم است
بمیرم و تنها نبینمت شب عاشورا

بمیرم و تنها نبینمت

بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت تنها به روی سینه صحرا نبینمت امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو شاید بمیرم از غم و فردا نبینمت
باز گفت این راز را باید نهفت شب عاشورا

باز گفت این راز را باید نهفت

سری اندر گوش هر یک ، باز گفت باز گفت این راز را باید نهفت با مخالف ، پرده دیگرگون زنید با منافق ، نعل را وارون زنید
باز محرم شد ورود به ماه محرم

باز محرم شد

باز محرم شد و لوای ماتم بپاست ماتم سلطان عشق شهید کرب بلاست به عرش و خلد برین فرقه کر وبیان حلقه ماتم زده صاحب ماتم خداست پیمبران سر به سر لباس نیلی به بر
باز دلبسته این پیرهنم کرد ارباب ورود به ماه محرم

باز دلبسته این پیرهنم کرد ارباب

باز پیراهن مشکی به تنم کرد ارباب باز دلبسته این پیرهنم کرد ارباب ای خدا شکر که در هیئت امسالش هم باز مشغول به سینه زدنم کرد ارباب
باز این چه نواست ورود به ماه محرم

باز این چه نواست

باز این چه نواست ، وز کجا می‌آید ؟ کاین نغمه به گوش آشنا می‌آید یا رب چه غبار دلنشینی است که باز بر لوح دل از خاطره ها می‌آید ؟
این شهر بی مجالس روضه جهنّم است ورود به ماه محرم

این شهر بی مجالس روضه جهنّم است

در كوچه ها نسیم بهشت محرّم است این شهر بی مجالس روضه جهنّم است پیراهن سیاه عزاداری شما زیباترین تجلّی عشق مجسّم است شكر خدا كه هیئت‌مان باز دایر است
از چه رو ماتم گرفته ورود به ماه محرم

از چه رو ماتم گرفته

جهان را از چه رو ماتم گرفته زمین و آسمان را غم گرفته چنان ماتم به گیتی سایه افکند که گویی نیّر اعظم گرفته مگر ماه محرم شد پدیدار که مه را هاله ماتم گرفته حسین ابن علی فرزند زهرا
محیط علم ربانی امام باقر علیه‌السلام

محیط علم ربانی

بهار آمد هوا چون زلف يارم باز مشكين شد زمين چون رويش از گل هاى رنگارنگ رنگين شد نگارستان چينى شد زمين از نقش گوناگون چمن رشك ختن از ياسمين وز بوى نسرين شد