The current route :
سعدی شیرازی
دوش بي روي تو آتش به سرم بر ميشد
دوش بي روي تو آتش به سرم بر ميشد شاعر : سعدي و آبي از ديده ميآمد که زمين تر ميشد دوش بي روي تو آتش به سرم بر ميشد همه شب ذکر تو ميرفت و مکرر ميشد تا به افسوس به...
سعدی شیرازی
هر که شيريني فروشد مشتري بر وي بجوشد
هر که شيريني فروشد مشتري بر وي بجوشد شاعر : سعدي يا مگس را پر ببندد يا عسل را سر بپوشد هر که شيريني فروشد مشتري بر وي بجوشد هر که درمان ميپذيرد يا نصيحت مينيوشد همچنان...
سعدی شیرازی
امروز در فراق تو ديگر به شام شد
امروز در فراق تو ديگر به شام شد شاعر : سعدي اي ديده پاس دار که خفتن حرام شد امروز در فراق تو ديگر به شام شد کز رقت اندرون ضعيفم چو جام شد بيش احتمال سنگ جفا خوردنم نماند...
سعدی شیرازی
خواب خوش من اي پسر دستخوش خيال شد
خواب خوش من اي پسر دستخوش خيال شد شاعر : سعدي نقد اميد عمر من در طلب وصل شد خواب خوش من اي پسر دستخوش خيال شد اين به چه زيردست گشت آن به چه پايمال شد گر نشد اشتياق او...
سعدی شیرازی
تا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد
تا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد شاعر : سعدي ترسم از تنهايي احوالم به رسوايي کشد تا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد عاقلي بايد که پاي اندر شکيبايي کشد کي شکيبايي توان...
سعدی شیرازی
مرا به عاقبت اين شوخ سيمتن بکشد
مرا به عاقبت اين شوخ سيمتن بکشد شاعر : سعدي چو شمع سوخته روزي در انجمن بکشد مرا به عاقبت اين شوخ سيمتن بکشد به قهر اگر بستيزد هزار تن بکشد به لطف اگر بخرامد هزار دل ببرد...
سعدی شیرازی
تو را خود يک زمان با ما سر صحرا نميباشد
تو را خود يک زمان با ما سر صحرا نميباشد شاعر : سعدي چو شمست خاطر رفتن بجز تنها نميباشد تو را خود يک زمان با ما سر صحرا نميباشد مگر کز خوبي خويشت نگه در ما نميباشد ...
سعدی شیرازی
در پاي تو افتادن شايسته دمي باشد
در پاي تو افتادن شايسته دمي باشد شاعر : سعدي ترک سر خود گفتن زيبا قدمي باشد در پاي تو افتادن شايسته دمي باشد درويش که بازارش با محتشمي باشد بسيار زبونيها بر خويش روا...
سعدی شیرازی
اگر سروي به بالاي تو باشد
اگر سروي به بالاي تو باشد شاعر : سعدي نه چون بشن دلاراي تو باشد اگر سروي به بالاي تو باشد نپندارم که همتاي تو باشد و گر خورشيد در مجلس نشيند که مولودي به سيماي تو...
سعدی شیرازی
گر گويمت که سروي سرو اين چنين نباشد
گر گويمت که سروي سرو اين چنين نباشد شاعر : سعدي ور گويمت که ماهي مه بر زمين نباشد گر گويمت که سروي سرو اين چنين نباشد صورت بدين شگرفي در کفر و دين نباشد گر در جهان بگردي...