برگزیده
روزی پرندگان بر قله‌ی كوهی گرد آمدند و انجمن كردند. در آن انجمن از هر نوع پرنده، از عقاب تیزپر بلند پرواز تا بلبل خاكستری رنگ خوش آواز، دیده...
Sunday, June 12, 2016
سومین هم‌نشین
در یكی از جنگل‌های بزرگ و انبوه چین، كه نور خورشید به زمین آن نمی‌رسید و كسی را یارای پا نهادن در آن نبود، دو یار وفادار در كنار هم روزگار می‌گذرانیدند....
Sunday, June 12, 2016
راست‌گویی
مردی بود «آكرا-فو» نام كه هرگز دهان به گفتن حقیقت نمی‌گشود و سخن راست بر زبان نمی‌راند و همه‌ی كارها و اندیشه‌ها حتی طبیعی‌ترین اعمال روزانه‌ی...
Sunday, June 12, 2016
تقسیم عادلانه
دو خواهر بودند كه یكی «سمور بزرگه» خوانده می‌شد و دیگری «سمور كوچیكه». هر دو در یك رودخانه شكار می‌كردند. سمور بزرگه بسیار نیرومند و پر زورتر...
Sunday, June 12, 2016
داروی بزرگ شدن
در روزگاران گذشته، امیری كه امیرنشینی پهناور و اباد از پدر به ارث برده بود با امیردختی زیبا ولی كم خرد زناشویی كرده بود. خود امیر نیز در عقل...
Sunday, June 12, 2016
همیشه بیدار
گربه‌ای ستیزه‌جو و موش افكن در انبار غله‌ای به سر می‌‌برد. او حتی یك دم از كشتار موشان نمی‌آسود، و از این رو وی را «همیشه بیدار» نام داده بودند.
Sunday, June 12, 2016
قرص نیروبخش
در روزگار پیش، زنی شریر و بدخو و تیره دل با مردی زن مرده ازدواج كرد. آن مرد از زن نخستین خود پسری داشت. این پسر با آنكه جوانی خوش خو بود و در...
Sunday, June 12, 2016
نوازنده‌ی هنرمند و گاودار ممسك
نوازنده‌ای بود كه همه‌ی آلات موسیقی را به چیره دستی بسیار می‌نواخت. نوای سازش شادی می‌‌بخشید و زنگ غم از دل می‌زدود. چندان كه هر روز در ساعاتی...
Sunday, June 12, 2016
دزدان ماه
در باغی بزرگ كه درختانی سر به فلك كشیده بر آن سایه می‌افكندند گروهی میمون به سر می‌بردند. میمون‌ها هر شب در میان شاخه‌های درختان به جست و خیز...
Sunday, June 12, 2016
سر و دم
ماری بود بسیار بزرگ و خوش خط و خال كه هرگاه سر و دمش اختلافی با هم نداشتند، می‌توانست خوش و راحت زندگی كند؛ یعنی سیر بخورد و خوش بخوابد. لیكن،...
Sunday, June 12, 2016
زندگینامه استاد حمید سبزواری
حسین ممتحنی مشهور به حمید سبزواری در سال 1304 در سبزوار در خانواده ای مسلمان و معتقد چشم به جهان گشود.
Saturday, June 11, 2016
سخن بودا
روزی از روزها، بودا كه ‌هاله‌ی نوری گرد سرش را فراگرفته بود و گوهرهای بی‌شماری در دستش می‌درخشیدند در دشت می‌گشت. جامه‌ی آسمانی رنگش نسیم را،...
Thursday, June 9, 2016
سرگلین
در روزگاران پیش دو «بودیساتراس» یعنی نظر كرده‌ی بودا در كوهستان‌ها به تنهایی می‌‌زیستند. بودا اندكی از پرتو خدایی خود را به جان این دو فرزانه‌ی...
Thursday, June 9, 2016
ارمغان اژدها
در روزگاران پیش، اژدهایی بزرگ قلمروی شگفت انگیز در دل جنگل‌های كهن سال داشت. در همسایگی او امیری مهربان و نیكخواه، كه رعایای خود را به حد پرستش...
Thursday, June 9, 2016
نیم تاج
«تاهو» امپراتور چین از شه دخت «ماه محزون»، كه سر به زیر افكنده بود و آه می‌كشید، پرسید: «دختر دل بندم، نور دیده‌ام، شادی و مایه‌ی زندگی‌ام، چند...
Thursday, June 9, 2016
درخت گیلاس سحرآمیز
بودا در كاخ لاجوردین باشكوه خود بر تخت نشسته بود و دل تنگ بود، چندان كه طنین ناقوس‌ها و منظره‌ی پیشكشی‌ها و گل‌هایی كه در پای معبدش نهاده بودند...
Thursday, June 9, 2016
آینه
دخترک پانزده ساله‌ای از نژاد نیمه بومی و نیمه فرانسوی، که از لطافت و طراوت به شکوفه‌های زیبای بهاری می‌ماند، به اروپای شمالی و کرانه‌های رود...
Wednesday, June 8, 2016
نگرانی‌های یک بچه کبک قرمز
لابد می‌دانید که کبک‌ها به طور دسته‌جمعی حرکت می‌کنند و در شکاف‌ها و شیارهای مزارع لانه می‌سازند و به اندک صدایی، مانند مشتی دانه‌، که به اطراف...
Wednesday, June 8, 2016
پاپ مرده است
دوران کودکی من در یکی از شهرستان‌های بزرگ سپری گشته است. رودخانه‌ی خروشان و مواجی که از میان شهر ما می‌گذشت، خیلی زود عشق سفر و دریانوردی را...
Wednesday, June 8, 2016
افسانه‌های عید میلاد مسیح، شب زنده‌داری
شب عید است. آقای «ماژسته» سازنده‌ی آب سلتز (لیموناد) در ناحیه‌ی «ماره» از یک شب‌نشینی خودمانی و کوچکی، که منزل یکی از دوستانش تشکیل شده بود،...
Wednesday, June 8, 2016