0
The current route :
آفتاب و باران آسمان شهادت ادبیات دفاع مقدس

آفتاب و باران آسمان شهادت

او بعد از والفجر8 به دوستان گفته بود: «ارزش‌هايي که زيربناي اعتقادي ماست با اين جنگ حفظ مي‌شود... خدا مقدر کرده که انسان‌هايي معلول و مجروح شوند تا انسان رشد معنوي کند. اصلاً هدف خلقت حفظ اين ارزش‌هاست....
آخرين مرد چزابه به زمين افتاد! ادبیات دفاع مقدس

آخرين مرد چزابه به زمين افتاد!

قول بچه‌هاي ديده‌بان شكم شكم خالي مي‌كردند! بدون هيچ‌گونه توقفي اين كاتيوشاها مدام پر و خالي مي‌شدند و جالب اينكه تانك‌هاي‌شان هم رگبار مي‌زدند! وقتي آتش پشت سرمان را نگاه مي‌كرديم مي‌ديديم كه درست از...
از زندان ساواك تا زندان موساد سایر شهدا

از زندان ساواك تا زندان موساد

آشنايي بنده با حاج احمد متوسليان از سال 1356 در پادگان بدرآباد خرم‌آباد آغاز شد. من در بخش سرپرستي برق شركت «همكاري» كه سازنده ساختمان‌هاي سازماني پادگان بدرآباد بود، مشغول به‌كار بودم و حاج احمد هم به‌عنوان...
سنگر به سنگر سایر مقالات

سنگر به سنگر

بارخدايا! تو را سپاس مي گويم كه در امتداد تاريخي زندگي کرده ام كه در قلّه هاي رفيع افتخارش رسول گرامي، محمد بن عبدالله (ص) زندگي سراسر حماسه اش را به نمايش گذاشته است و نايبين بر حقّش از علي (ع) تا امام...
مين‌هاي خداوند در خليج فارس سایر شهدا

مين‌هاي خداوند در خليج فارس

با عرض ادب خدمت آقا امام زمان و نايب برحقش حضرت امام خميني. خدا را شكر مي‌كنم كه باز به بندة حقير توفيق داد كه خدمت آقايان برسيم و چند دقيقه‌اي از وقت گران‌قدر و با ارزش شما عزيزان را بگيريم. در يك چنين...
چه كسي پوتين‌هاي مرا واكس زد؟! علی صیاد شیرازی

چه كسي پوتين‌هاي مرا واكس زد؟!

«شهید صیاد پایه‌گذار وحدت در سپاه و ارتش بود. ما می‌گفتیم: «ارتش، سپاهی دو لشکر الهی.» ولی ایشان می‌گفتند: نه، بگویید: ارتش، سپاهی، یک لشکر الهی.» پس از عزل بنی‌صدر ملعون، و با انجام عملیات فرماندهی کل...
پرستوهاي مهاجر هاجر سایر شهدا

پرستوهاي مهاجر هاجر

سال‌ها این مادر بود که برای سه فرزند شهیدش مراسم یادبود برگزار می‌کرد، اما سال گذشته، در آستانة زمستان، روح بلند او میهمان شهيدان «آهن‌دوست» شد. مادری که با سوادی در حد خواندن قرآن، سه انسان آسمانی را...
بي بال پريدن سایر شهدا

بي بال پريدن

به هر بهانه‌اي مي‌آمد سراغ ما. موقع خيارچيني آمده بود كمك. همين‌طور كه كار مي‌‌كرد، سؤال هم مي‌پرسيد. ظهر شده بود. گفتم: «برو، ناهارت دير مي‌شود.» لجوجانه مي‌گفت: «نه باز هم بگوييد، مي‌خواهم بيش‌تر اسلام...
امام و جنگ در جغرافياي ايمان سایر مقالات

امام و جنگ در جغرافياي ايمان

اگر ما در جنگ هشت‌ساله با دنياي استکبار شکست مي‌خورديم و قسمتي از خاک ايران عزيز اسلامي اشغال مي‌شد و هرگز نمي‌توانستيم آن را پس بگيريم، چه تفسيري از جنگ هشت‌ساله داشتيم؟ اساساً تفسير ما از پيروزي در جنگ...
خاطرات امدادگر «باهره شاهکلدي» از سال هاي دفاع مقدس ادبیات دفاع مقدس

خاطرات امدادگر «باهره شاهکلدي» از سال هاي دفاع مقدس

دختر جوان تک و تنها در کوپه نشسته بود. قطار مسير تهران- اهواز را بي مهابا طي مي کرد. نگاه نگران دختر جوان بيرون از پنجره در نقطه اي مبهم گم شده بود. بيشتر از هميشه آماده بود؛ حتي براي مرگ! اما دلهره اي...