The current route :
چه کنیم عروس هلندی غذا بخورد؟
چه کار کنیم که طوطی برزیلی گاز نگیرد؟
درآمد تحلیلی بر جریانشناسی تاریخ معاصر ایران (2)
جاسوسی از طریق سایت کاریابی
اجاره مدارک هویتی یک عمل پرخطر
چرا ایران توان موشکی را کنار نمی گذارد؟
زیبالنسا بیگم خوشنویس و شاهدخت گورکانی
زینالعابدین محلاتی خوشنویس نامآور خط نسخ و رقاع
توصیههای امنیتی و انتظامی در شرایط جنگی
احمد نجفی زنجانی معصومی خوشنویس صاحب نام در انواع خطوط
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان تهران
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
طریقه خواندن نماز امام علی(ع) برای گرفتن حاجت
پیش شماره شهر های استان گیلان
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی

ما و مرگ
زنده یاد موریو اونو Morio Ono استاد پیشین دانشگاههای توکیو و دایتو بوُنکا که سالها ریاست مؤسسه فرهنگ خاوری دانشگاه توکیو را داشت و بیش از سی سال به تحقیق در احوال جامعه روستاییِ ایران گذراند، از نمونه...

کوزه اشک؛ خرید در بازار اصفهان
هر زمانه ای فرزندان خود را بار می آوَرد، و در این میان شاید که هنرمندان و شاعران و نویسندگان نماینده عصر و نسل خویشند؛ دگر گشتن و نو شدن حال و کار روزگار را در احوال و آثار آنها پیدا می توان دید. اینان...

عیدی مستخدمها
وقتی رسیدم خونه، ننه رفته بود نون بخره و خاتون با جواد در خونه توی کوچه خاک بازی میکردند. همهی فکر و حواسم به عیدی فردا بود. اگه فردا هم عیدی برای مستخدمهای مدرسه نمیبردم، آقا معلم هزار بد

منتظر
غروبها که کلاغها توی آسمان پرواز میکنند، و فوج فوج بسوی لانههایشان میروند، دخترک زیبای کوچولو کنار پنجرهی اتاقش میایستد، و به بالهای سیاه رنگ آنها خیره میشود. تا از جلوی دیدگان زیبایش بر فراز...

آخرین شمع
در پشت ویترین مغازهی قنادی شیرینیهای رنگارنگ و تزئین شده ای وجود داشت که توجه همه را به خود جلب میکرد؛ و خریداران زیادی را به داخل مغازه میکشاند.

لبخند
کم کم دارد جهان لبخندی میزند. گلها و شکوفهها نیز به لبخند آمدهاند. آنها میخواهند. در وجود همهی انسانها سرور و شادی بیافرینند. تا وقتی که هستند هرگز از مزاحمتهای خار نمیهراسند، و چهره درهم نمیکنند....

گردش زمان
زندگی انسان یک چرخ را ماند، و زمان، لاستیکهای این چرخ. زندگی و زمان تواماً در حرکتند و وجود هر یک بستگی به دیگری دارد.

چرا نخندم؟!
وقتی کویرِ غم تمامیت وجودم را در دستهای تنومند خود لِه کرده و فریاد غرّای مرا به دور دستها میبرد، نسیم نوازشگر هستی مرا ببازی میگیرد و با سمفونی حیات بخشش میپرسد:

تسلیت
وقتی اعلامیهی درگذشت دوستم «هوشنگ» را روی دیوار دیدم مثل برق گرفتهها خشکم زد، و تا چند ثانیه مات و مبهوت به اعلامیه خیره بودم. عکس هوشنگ در گوشه سمت چپ آن چاپ شده بود. اما من که باور نمیکردم! چطور

تصویر رفتار
دوستم بهروز که اهل اصفهان نیست، مردی است منطقی، نکته سنج و روشن بین. تنها ایرادی که میتوان از بهروز گرفت این است که فقط کمی در قضاوت عجله میکند. به استثناء این مورد در کلیهی امورِ دیگر جوانی است قابل...