0
The current route :
یک ساعت تأخیر داستان

یک ساعت تأخیر

من در دوران شکوفایی انقلاب و شکل گیری جمهوری اسلامی، هنوز به دنیا نیامده بودم یا بهتر است بگویم در آن زمان اساساً «منی» وجود نداشت و اصلاً معلوم نیست که «من» آن هنگام چه بودم!...کجا بودم!... و چه می کردم!؟.......
سفر به قلب تاریخ داستان

سفر به قلب تاریخ

اول اول اولاشا درست یادم نیست، فقط اون شب اصلی رو هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. همون شبی که داداش حسین رفت برای تظاهرات. درست ساعت 7 شب بود که داداش حسین، با مامان خداحافظی کرد، می‌شنیدم که مامان
بر مزار مادر داستان

بر مزار مادر

مادر، آفتاب دارد آرام آرام غروب می‌کند، ولی هنوز آخرین خرده های طلایی رنگ خورشید بر گورستان می‌تابد، آدم‌ها گروه گروه مزارها را ترک کرده و زیر نور کمرنگ خورشید از نظرها محو می‌شوند. کلاغ‌ها کم کم به سراغ...
تصویر رفتار داستان

تصویر رفتار

دوستم بهروز که اهل اصفهان نیست، مردی است منطقی، نکته سنج و روشن بین. تنها ایرادی که می‌توان از بهروز گرفت این است که فقط کمی در قضاوت عجله می‌کند. به استثناء این مورد در کلیه‌ی امورِ دیگر جوانی است قابل...
یک ساعت تأخیر داستان

یک ساعت تأخیر

من در دوران شکوفایی انقلاب و شکل گیری جمهوری اسلامی، هنوز به دنیا نیامده بودم یا بهتر است بگویم در آن زمان اساساً «منی» وجود نداشت و اصلاً معلوم نیست که «من» آن هنگام چه بودم!...کجا بودم!... و چه می کردم!؟.......
سالهای بدون پول داستان

سالهای بدون پول

خانمی با روسری قهوه ای راه راه روی صندلی جلو و دو آقا یکی لاغر و نحیف و دیگری چاق و درشت هیکل، روی صندلی عقب - بغلِ دست من - نشسته بودند، که گویی از ورود من پاک دلخور شدند. انگار ترجیح می‌دادند که به غیر
تردید داستان

تردید

از بی کاری و تنبلی در اتاق خزان زده ی خاموشم، وقتم به گردگیری خاطرات تلخ و تیره ی زندگی ام می گذرد و در صدد گرته برداری از حوادث شوم گذشته ام. اما تراکم حجم تلخی ها آن قدر
جرم جوان! داستان

جرم جوان!

مولی الموحدین علی (ع) فرمود: «شجاعت بر سه خصلت سرشته شده که هر یک از آنها فضیلت و ارزشی است که دیگری آن را ندارد: از خود گذشتگی، تن ندادن به ذلت و نام جویی.
ناله شبگیر داستان

ناله شبگیر

اینجا شهر شب است. سرزمین تاریکی ها. دیار سکوت و وهم. پنداری مردمش همه خوابیده. یا خود را به خواب زده اند! اینجا صدایی شنیده نمی شود. پَرنده ای پر نمی زند. پنجره ای باز نیست.
عروسی و عقیق و کیسه کش داستان

عروسی و عقیق و کیسه کش

از قالب های مورد استفاده در منبر، حکایت زندگی خلفا و شاهان و حاکمان گذشته بوده. از میان این حکایات، زندگی خلفای عباسی و وزرایشان به دلیل قابلیت های فراوان و