The current route :
تهدید خاموش در دل ارتباطات بیمرز
چرا با سردرد از خواب بیدار می شویم؟
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 13 – شفافیت و ارائه اطلاعات به بهرهبرداران
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 12 – نگهداری سوابق
سیاه چاله ها چقدر می توانند بزرگ شوند؟
آنفولانزای 1404؛ از علائم تا درمان
عجیب ترین روستاهای جهان
طرز تهیه گردو کباب همدان + تاریخچه و خواص آن
جملاتی که نشانه اضطراب در کودکان است
نشان «چشم» در گوشی های سامسونگ چه معنایی دارد؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
پیش شماره شهر های استان تهران
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
مهاجرت حیوانات
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
حمامی که تنها با یک شمع گرم می شد

ندامت
شب آرام خروشان میگذشت در سیاهی افکار شب گریز جاری بود اما، مردان مرد درفاصلهی دو انگشت جهانی دیدند

نخستین بهشت
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است سلام من به حسینی که او امام من است سلام من به امام به سیدالشهدا که مقتدای من و شاهد مقام من است

نبودم، ولی...
همانا که شبها قلم میزدند و تقدیرها را به هم میزدند چه می شد اگر با قضا و قدر
مرا خاک پایت رقم میزدند؟

مهر عاشورا
هوای العطش نای گل اناری شد ترانه خشک شد و آب، زخم کاری شد ضریح زخم بلندش در آن تبسم سرخ هوای بال هزار آسمان قناری شد

منظومهی عشق
دیروز من چو ریگ بیابان، خو کرده لحظههای تعب را در خیمه برده سر به گریبان، از یاد برده بانگ طرب را آذین چهره خار مغیلان، مشاطهام رطیل بیابان

مقتل
نسیم از آن سوی مقتل بیاورد خبرش را که روی نیزه طوفان سوار دید سرش را هنوز پشت به آفاق صبح داشت بیابان که آفتاب به خون شست چشم شعله ورش را

مُعَزّا
دل آشفته خدا میطلبد از مس خویش طلا میطلبد حسرت خفتهی ایامش را از کمین گاه قضا میطلبد

معراج سخن
خون در دل خون زمزمه جوش است، بیایید گوش از همه دل ناله نیوش است، بیایید ساز دل عشاق به آهنگ حسینی در زیر و بم جوش و خروش است، بیایید

مظلومتر از خون سیاوش
ای خون تو مظلومتر از خون سیاوش از ماتم داغ تو جهان گشته سیه پوش تیغات به جز از جوهر غیرت نخورد آب زخم عطشات جز دم خنجر نکند نوش

مصاف گلو
«خورشید سر برهنه برون آمد» چون گوی آتشین و سراسر سوخت آیینههای عرش ترک برداشت، قلب هزار پارهی حیدر سوخت از فتنهها فرقهی نوبنیاد، آتش به هرچه بود و نبود افتاد تنها نه روح پاک شقایق مرد تنها نه بالهای...