The current route :
تهدید خاموش در دل ارتباطات بیمرز
چرا با سردرد از خواب بیدار می شویم؟
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 13 – شفافیت و ارائه اطلاعات به بهرهبرداران
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 12 – نگهداری سوابق
سیاه چاله ها چقدر می توانند بزرگ شوند؟
آنفولانزای 1404؛ از علائم تا درمان
عجیب ترین روستاهای جهان
طرز تهیه گردو کباب همدان + تاریخچه و خواص آن
جملاتی که نشانه اضطراب در کودکان است
نشان «چشم» در گوشی های سامسونگ چه معنایی دارد؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
پیش شماره شهر های استان تهران
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
مهاجرت حیوانات
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
حمامی که تنها با یک شمع گرم می شد

کشتی نجات
ای آن که در عزای تو آدم گریسته از داغ تو پیمبر خاتم گریسته بر پارههای پیکرت ای کشتی نجات ارواح انبیا همه با هم گریسته

کربلایی تازه
بوی زهرا میدهد بانوی من پیراهن تو قد علم کرده است ماه آسمان از دامن تو! آفتاب از شرمساری، آب خواهد شد، ببیند، لحظهای، مهتاب زیبا، چشمهای روشن تو!

کربلا ای دریچهی توحید
کربلا! ای دریچهی توحید آینه در برابر خورشید ای ستاره، ستارهی ازلی آفتاب همیشه لم یزلی کربلا! ای رهاترین فریاد

کبوترانه
تو از تبار آبها به، آب از تبار توست و آب بعد سالها هنوز بی قرار توست

کبوتر دل
دلم برای ضریحت بهانه میگیرد سراغ زمزمههای شبانه میگیرد کبوتر دل دیوانهام به گرد حرم ز دستهای کریم، تو دانه میگیرد

کبوتر بر نی
چیست این حرمت اولاد پیمبر بر نی همهی غربت سی سالهی حیدر بر نی چیست این کوچه غریبانهی یک قافله مرد آخرین هجرت یک دسته کبوتر بر نی

کاش مانند لالهها بودم
کاش مانند لالهها بودم لالهی سرخ کربلا بودم کاش دور تو ای گل خورشید مثل پروانهای رها بودم

کاروان نیزه
میآیم از رهی که خطرها در او گم است از هفت منزلی که سفرها در او گم است از لابهلای آتش و خون جمع کردهام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
میسرایم غزلی از تب آیینه و من غزلی سهمیهی امشب آیینه و من غزلم، کام به هم دوختهی خورشید است نالهام، از جگر سوختهی خورشید است

قلم اینک...
قلم اینک به تمنای تو در رقص آمد این چه نی بود که بانای تو در رقص آمد این چه نی بود که برصفحه به جز « لا» ننوشت تا که بر کرسی «الا» ی تو در رقص آمد