The current route :
ترسناک ترین حیوانات ایران و جهان
وقف؛ میراث ماندگار تمدن اسلامی و ستون تمدن نوین
شایع ترین علت انسداد روده
ازعربستان تا روم: تصویری از جاهلیت جهانی قبل از میلاد پیامبر اکرم (ص)
قوی ترین تقویت کننده اعصاب
ناب ترین اشعار مولانا
موانع و منافع اجرای قانون سوت زنی
چگونه با خامه صبحانه خامه قنادی درست کنیم؟
نحوه نگهداری شیر مادر در یخچال و فریزر و دمای اتاق
چگونه با حنا موهای سفید خود را قهوه ای کنیم؟
خسوف و كسوف در زمان غیرطبیعی
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان تهران
پیش شماره شهر های استان گیلان
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟

کشتی نجات
ای آن که در عزای تو آدم گریسته از داغ تو پیمبر خاتم گریسته بر پارههای پیکرت ای کشتی نجات ارواح انبیا همه با هم گریسته

کربلایی تازه
بوی زهرا میدهد بانوی من پیراهن تو قد علم کرده است ماه آسمان از دامن تو! آفتاب از شرمساری، آب خواهد شد، ببیند، لحظهای، مهتاب زیبا، چشمهای روشن تو!

کربلا ای دریچهی توحید
کربلا! ای دریچهی توحید آینه در برابر خورشید ای ستاره، ستارهی ازلی آفتاب همیشه لم یزلی کربلا! ای رهاترین فریاد

کبوترانه
تو از تبار آبها به، آب از تبار توست و آب بعد سالها هنوز بی قرار توست

کبوتر دل
دلم برای ضریحت بهانه میگیرد سراغ زمزمههای شبانه میگیرد کبوتر دل دیوانهام به گرد حرم ز دستهای کریم، تو دانه میگیرد

کبوتر بر نی
چیست این حرمت اولاد پیمبر بر نی همهی غربت سی سالهی حیدر بر نی چیست این کوچه غریبانهی یک قافله مرد آخرین هجرت یک دسته کبوتر بر نی

کاش مانند لالهها بودم
کاش مانند لالهها بودم لالهی سرخ کربلا بودم کاش دور تو ای گل خورشید مثل پروانهای رها بودم

کاروان نیزه
میآیم از رهی که خطرها در او گم است از هفت منزلی که سفرها در او گم است از لابهلای آتش و خون جمع کردهام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
میسرایم غزلی از تب آیینه و من غزلی سهمیهی امشب آیینه و من غزلم، کام به هم دوختهی خورشید است نالهام، از جگر سوختهی خورشید است

قلم اینک...
قلم اینک به تمنای تو در رقص آمد این چه نی بود که بانای تو در رقص آمد این چه نی بود که برصفحه به جز « لا» ننوشت تا که بر کرسی «الا» ی تو در رقص آمد