The current route :
هر آنچه باید درباره ریزپرنده ها بدانید
انسان مصنوعی با هوش مصنوعی
کلبه چوبی یا ویلا استخردار؟ راهنمای رزرو ویلا در شمال
محمد ابراهیم تهرانی خوشنویس و نستعلیقنویس قرن سیزدهم
محمد ابراهیم تهرانی خوشنویس و نستعلیقنویس قرن سیزدهم
برادری دینی عامل رشد جامعه
هر آنچه باید درباره موشک فتاح بدانید
ایمان تاکتیکی و جنگ نرم: چگونه دشمنان اسلام ایمان را به ابزار تبدیل کردند؟
نحوه فریز کردن سطر در اکسل
فریز کردن زگیل پا چگونه است؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن دعای علقمه برای گرفتن حاجت

گلوی معطر در باد
ستاره میشود و میوزد سری در باد چنانکه، پیکر در خون شناوری در باد نوای رودکی و سوز چنگ میآید به مویههای غم انگیز دیگری در باد

گلوگاه
باز در آوار تن نخلها شمر به آغوش گلو رفته بود! کوفه به تنهایی خود میگریست نیزه به خورشید فرورفته بود

گلهای سرخ
کاش میگشتم فدای دست تو تا نمیدیدم عزای دست تو خیمههای ظهر عاشورا ، هنوز تکیه دارد بر عصای دست تو

گلستان پیمبر
میتپد در نبض خورشید اضطراب میخروشد العطش از نای آب باد میتازد خروشان رعدگون میبرد صحرا به صحرا بوی خون

گل خورشید
سبز شد سری بر نی، رو به روی چشمانش جان گرفته شعری تر، در گلوی چشمانش شیههای کشید و تاخت، روی شانههای دشت ذوالجناح خونین از، جستجوی چشمانش

گل خنجر
برپشت من نشسته، طرح سیاه خنجر بی شک تحمل آن، سخت است بی برادر خورشید تاب ماندن، در کربلا ندارد چون کوفیان شکستند، آیینههای باور

گرمای رسیدن
کسی در بالهایت ریخت شوق پر کشیدن را به جان مردهات بخشید آهنگ تپیدن را نگاه تیرهات را برد تا آن سوی آبیها به چشم پر غبارت یاد داد آیینه دیدن را دلت بی شور عشق و بی حضور نور، نارس بود

کوچه باغ تمنا
اگرچه خیمه در این خاک مختصر دارم هنوز از مدد دوست بال و پر دارم به رغم گردش دوران سنگ میبارد هنوز آینهای پاک چون سحر دارم

کنار خسته رود
ققنوسهای شهر من بوی خاکستر را فراموش کردهاند وقتی که دانههای سیب از چشمهای دختر آدم

کلمه
و کلمهها به تماشای آب آمدهاند به شکل آینه و آفتاب آمدهاند به شکل دشت، به رنگ غروب، اهل نسیم چه ملتهب و چه بی التهاب آمدهاند