The current route :
قلههای امید؛ روایت رهبر انقلاب از شکوه جوان ایرانی و رسوایی آمریکا در برابر عزت ملت ایران
محمدکاظم والهاصفهانی خوشنویس و شاعر دوران زند و قاجار
فتحعلی واشقانی فراهانی خوشنویس صاحبنام معاصر در خط نستعلیق
احمد نیریزی بزرگترین خوشنویس خط نسخ و کاتب قرآن در دوران صفوی
یاور همدانی شاعر، ترانهسرا،نویسنده، خوشنویس ایرانی
از قلههای ورزشی تا اوجهای علمی: واکاوی نقش جوانان در تجلی اقتدار ملی در گفتمان رهبر انقلاب
انگشتر در آیینه فقه و فرهنگ تشیع: بررسی احکام، تاریخ و نمادها
کودک از چه سنی آمادگی تنها ماندن در خانه را دارد؟
شغل های که با آمدن هوش مصنوعی خلق شده یا خواهند شد
حکومت نامرئی بر ذهن، احساس و اقتصاد انسان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
گناهان حضرت یوسف در قرآن
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان تهران
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟

محراب خون
در دل محراب خون جای من است نغمه تکبیر آوای من است روزهام را در سحر قاتل گشود زان به خون آغشته لبهای من است

محاق خون
به محراب شفق، منشق سر مهتاب مىبينم الهى هالهاى از غم، در اين محراب مىبينم على و مسجد و عدل و شجاعت جملگى در خون تمام انبيا را اين چنين بى تاب مىبينم

نخلستان خاموش
زمين و آسمان امشب غم و دردى دگر دارد به پشت تيره ابرى، ماه چشمى پرگهر دارد نواى مرغكان نغمه خوان در سينه بشكسته به هر سو بنگرى مرغى سر از غم زير پر دارد

معراج از محراب
مسجد كوفه ببين عزم سفر كرد على با دلى خون ز تو هم قطع نظر كرد على مسجد كوفه مگر مسجدالاقصايى تو كه ز محراب تو تا عرش سفر كرد على رفت آن شب كه به مهمانى امّ كلثوم

قائمه عرش
شمشير خصم تارك حيدر شكسته است محراب، همچو لاله در خون نشسته است فلك نجات و قائمه عرش كردگار از موج خيز حادثه بى تاب و خسته است آزادمرد صف شكن خيبر و احد

شعر «علی آن شیر خدا» از استاد شهریار
در این مطلب شعر «علی آن شیر خدا» از استاد شهریار را با توضیخ بسیار مختصر بیان می کنیم.

شهيد محراب
فضاى كوفه غمبار است امشب غم از هرسو پديدار است امشب سحاب غم گرفته روى مه را زمين و آسمان تار است امشب همه ذرّات عالم بىقرارند

شرح ماتم
دلى دارم پر از خون از جفاى روزگار امشب كه روزم تيره گرديده است از شام تار امشب هزاران زخم در دل دارم از يك زخم اى مردم چه گويم من ز زهر و جور تيغ آبدار امشب به محراب عبادت گشت منشق تارك حيدر

شب قدر على عليه السلام
پيشانى عدل و عدالت را شكستند آن دستهاى كه با على پيمان ببستند معصوم را ديدى كه مظلومانه كشتند در سجده گاهى ناجوانمردانه كشتند يا رب چه صبحى در پى شبهاى او بود

سر به گریبان تواند
نه فقط مسجدیان سر به گریبان تواند نخل و چاه و شب و صحرا همه گریان تواند دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت ای که خلق دو جهان بسته به دامان تواند ای به خون خفته بگو کیسه خرمات کجاست