The current route :
محمدکاظم والهاصفهانی خوشنویس و شاعر دوران زند و قاجار
فتحعلی واشقانی فراهانی خوشنویس صاحبنام معاصر در خط نستعلیق
احمد نیریزی بزرگترین خوشنویس خط نسخ و کاتب قرآن در دوران صفوی
یاور همدانی شاعر، ترانهسرا،نویسنده، خوشنویس ایرانی
از قلههای ورزشی تا اوجهای علمی: واکاوی نقش جوانان در تجلی اقتدار ملی در گفتمان رهبر انقلاب
انگشتر در آیینه فقه و فرهنگ تشیع: بررسی احکام، تاریخ و نمادها
کودک از چه سنی آمادگی تنها ماندن در خانه را دارد؟
شغل های که با آمدن هوش مصنوعی خلق شده یا خواهند شد
حکومت نامرئی بر ذهن، احساس و اقتصاد انسان
مهارت های ضروری برای والدین کلاس اولی ها
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
گناهان حضرت یوسف در قرآن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
پیش شماره شهر های استان گیلان
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
امام حسن علیهالسلام
تشنه جام حسنیم
تشنه قطرهای از کوثر جام حسنیم همه محتاج عنایات مدام حسنیم به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین ما غلامی ز غلامان غلام حسنیم گر گرفتار حسینیم و اسیر زینب
امام حسن علیهالسلام
به نبی ثمری
به نبی ثمری به علی پسری تو به پیکر فاطمه بال و پری تو به شام سیاه دلم سحری
تو فقط به اشاره دلم ببری که تو آخر جود و کرم حسنی به قشنگیِ تو احدی نبوَد
امام حسن علیهالسلام
آمده او
آمده او قيام را به صلح خود رقم كند به صلح واقعى خود نخل ستم قلم كند كه از كرامت حسن سفره پس از نعم كند حاتم طایى ز جود او قامت خويش خم كند مدينه را ز مقدمش چو روضه ارم كند
امام حسن علیهالسلام
ای نور قدیم کردگاری
ای نور قدیم کردگاری ای تازه تر از گل بهاری گل با همه حسن پیش رویت خاری بود از جمال، عاری زان دیدة مست نرگس آموخت خود شیوة مستی و خماری
امام حسن علیهالسلام
ای علوی ذات و خدایی صفات
ای علوی ذات و خدایی صفات صدرنشین همه کائنات سید سالار شباب بهشت دست قضا و قلم سرنوشت زادة طوبی و بهشت برین نور خدا در ظلمات زمین
امام حسن علیهالسلام
حقش نبود تير به تابوت او زدن
يک عمر در حوالي غربت مقيم بود آن سيدي که سفرهي دستش کريم بود خورشيد بود و ماه از او نور ميگرفت تا بود، آسمان و زمين را رحيم بود سر ميکشيد خانه به خانه محله را اين کارهاي هر سحر اين نسيم بود
امام حسن علیهالسلام
اى كه شأن تو را جهان نشناخت
اى كه شأن تو را جهان نشناخت وصف حُسن تو را بيان نشناخت آشنايانت شاهدند كه دوست گر چنان ديدت، آنچنان نشناخت دوستانت ز دورِ تو رفتند
امام حسن علیهالسلام
اى دل خون شده! ايّام عزاى حسن ست
اى دل خون شده! ايّام عزاى حسن ست کز ثَرى تا به ثريّا همه بيت الحزن ست
پيرهن چاک زنم در غم آن گوهر پاک گز غمش چاک ملک را به فلک پيرهن ست
امام حسن علیهالسلام
یک عمر
یک عمر در حوالی غربت مقیم بود آن سیدی که سفرهی دستش کریم بود خورشید بود و ماه از او نور میگرفت تا بود، آسمان و زمین را رحیم بود سر میکشید خانه به خانه محله را
امام حسن علیهالسلام
یک با نا سزا گفتن
یک طرف با ناسزا گفتن خطابم میکنند با ملامت یک طرف یاران عذابم میکنند یک طرف نادوستان زخم زبانم میزنند دشمنان با نیشخند خود کبابم میکنند یک طرف قوم خوارج با کلامی همچو شمع