The current route :
سندروم خوردن شبانه چیست و آیا درمانی دارد؟
امنیت، نعمتی الهی: بستر اطاعت و پایه سلامت جامعه در قرآن کریم
حمایت از مظلوم سبک زندگی دینی و اخلاقی
وقف؛ ستون عدالت و خدمت عمومی در تمدن اسلامی
قد کشیدن برج ایفل در تابستان واقعیت دارد؟
آیا هوش مصنوعی در هر بار چت کردن آب مصرف می کند؟
وقف، بیداری و جهاد؛ میراث ماندگار تمدن اسلامی و جبهه مقاومت
در تشییع جنازه چه بگوییم
وقف و افق آینده؛ راهبرد اسلامی برای توسعه پایدار و پیشرفت تمدنی
وقف و سنت نبوی؛ نسخه جاودانه اسلام برای مهرورزی و عدالت اجتماعی
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
پیش شماره شهر های استان گیلان
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
نحوه خواندن نماز والدین
چگونه از گناهان کبیره توبه کنیم؟
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟

همدم یار شدن
همدم یار شدن دیده تر میخواهد پیر میخانه شدن اشک سحر میخواهد عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست قدم اول این راه جگر میخواهد بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت: بشنود هرکه ز معشوق خبر میخواهد

مهرت به کائنات برابر نمیشود
مهرت به کائنات برابر نمیشود داغی ز ماتم تو فزونتر نمیشود از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود سنگ است هر دلی که مکدر نمیشود ظلمی که بر تو رفت ز بیداد اهل ظلم

غم شده مهماندارم
غم غم میخورم و غم شده مهماندارم غیر غم کس نبود تا که شود غمخوارم گرچه از زهر هلاهل جگرم میسوزد میدهد خاطره کوچه فقط آزارم
غصه بود بنیادم
پسر فاطمهام غصه بود بنیادم سند غربت من این حرم آبادم خاک فرش حرم و گنبد من تکه سنگ صحن من پر شده از غربت مادرزادم عزت عالمیان بسته به یک موی من است

غریبی همیشه ناب بماند
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند رد دو دست ابالفضل روی آب بماند حسن شدی که سوال غریب کیست در عالم میان کوچه و گودال بی جواب بماند حسین نیز غریب است اگر شبیه برادر ولی بناست بقیع حسن خراب بماند

عزاى حسن
اى دل خون شده! ایّام عزاى حسن ست كز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست پیرهن چاك زنم در غم آن گوهر پاك گز غمش چاك ملك را به فلك پیرهن ست قسمت آل عبا اى فلك از گردش تو

طومار جان
طومار جان جنّ و بشر پاره پاره گشت قرآن به چشم اهل نظر، پاره پاره گشت بى پرده چون به شرّ گروهى بشرنما صد پرده از حریم بشر پاره پاره گشت برزد شبى شراره ظلمت به قلب نور

زهر کین
چون زهر کین شراره به جان حسن گرفت زهرا به خلد گوشه بیت الحزن گرفت زهری که بهر قتل سلیمان ملک دین آن اهرمن ز خسرو ملک ختن گرفت بر کام آن عزیز خدا از جفا بریخت

ز آن طشت
ز آن طشت پر ز اشك خون در مقابلش پیدا بود كه زهر چه كرده است با دلش مظلوم چون على و به مظلومیش گواه آن خانه نبى كه بود در مقابلش او حاصل نبوّت و بیداد دشمنان از آب شعله خیز، شرر زد به حاصلش

داغ جگر سوخته
لالهاى بود كه با داغ جگر سوخته بود آتشى در دل سودا زده افروخته بود شرم دارم كه بگویم تن مسموم تو را خصم با تیر به تابوت به هم دوخته بود