The current route :
محمد شفیع هروی حسینی خوشنویس خط شکسته نستعلیق در سده یازدهم هجری
سید محمدطاهر سیدزاده هاشمی عالم، مورخ، شاعر، نویسندە، عارف و خوشنویس کُرد اهل ایران
محمد هاشم اصفهانی خوشنویس دوره قاجار و استاد مسلم خط نسخ
علیاشرف والی نگارگر، خوشنویس، تذهیب نگار و نقاش ایرانی
قلههای امید؛ روایت رهبر انقلاب از شکوه جوان ایرانی و رسوایی آمریکا در برابر عزت ملت ایران
محمدکاظم والهاصفهانی خوشنویس و شاعر دوران زند و قاجار
فتحعلی واشقانی فراهانی خوشنویس صاحبنام معاصر در خط نستعلیق
احمد نیریزی بزرگترین خوشنویس خط نسخ و کاتب قرآن در دوران صفوی
یاور همدانی شاعر، ترانهسرا،نویسنده، خوشنویس ایرانی
از قلههای ورزشی تا اوجهای علمی: واکاوی نقش جوانان در تجلی اقتدار ملی در گفتمان رهبر انقلاب
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
گناهان حضرت یوسف در قرآن
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان تهران
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟

سَحَر جانكاه
كاش امشب را سحرگاهى نبود صبح ماتمخيز و جانكاهى نبود كاش امشب آن جنايتكار را سوى محراب على راهى نبود كاش گم مىكرد راه كوفه را

راز شب
قرص خورشید از فراز نخلها لنگ لنگان سوی مغرب میخزید آسمان با رنگ گلگون افق خون شب را در فضا میگسترید

خون فَلَق
نيست جز بر اثر كوكبه طاعت حق كه به محراب شب تيره شود مه منشق اختر از ديده مهتاب چكد وقت سحر شب سيه پوش كند هيمنه خون شفق

چلچراغ اشک
اى آسمان غم زده، امشب، شب على است مطلوب اولياى خدا، مطلب على است
امشب به كوفه ديده بيدار اختران مثل هميشه محو نماز شب على است

تیغ جان ستان
ای تیغ جان ستان که شکستی سر مرا بنشاندهای به داغ پدر دختر مرا ای تیغ جانگداز چه بودی که زهر تو چون شمع آب کرد همه پیکر مرا

تسبیح زخمهای تو
تسبیح زخمهای تو تصویر میشود تا دانه دانه اشک تو زنجیر میشود اندوه کعبه بود، ترک خورد از غمت دارد به شکل قلب تو تصویر میشود

بال شوق
گذر دارد زمان بر جاده شب سوگوار امشب مه از غم كرده روى خويش پنهان در غبار امشب چه افتاده است يا رب در حريم گنبد گردون كه میريزند انجم اشك حسرت در كنار امشب

باز امشب منادی کوفه
باز امشب منادی کوفه، از امامی غریب میخواند گوشهی خانه دختری تنها، دارد اَمن یجیب میخواند مثل اینکه دوباره مثل قدیم، چشم اَز خون دل تری دارد این پرستار نازنین گویا، باز بیمار بستری دارد

امير دادگستر
از تيغ زهرآلود دژخيمى ستمگر محراب شد يادآور درياى احمر ديگر چه كس داد ضعيفان را ستاند افتاد از پا آن امير دادگستر شب باوران خورشيد را در خون كشيدند

امام عاشقان
شد امشب شمع جمع كودكان بينوا خاموش عدالت شد يتيم و گشت كانون وفا خاموش
ز بانگ قَدقُتِل جبريل آورده پيام خون شده نور هدى از صرصر جور و جفا خاموش به موج خون فتاده ناخداى كشتى عصمت ز طوفان بلا شد شمع فانوس...