The current route :
یاسمن بو دامغانی زن خوشنویس و شاعر ایرانی در هند
یوسف مشهدی خوشنویس قرن هفتم هجری
سیفالله یزدانی خوشنویس صاحبنام معاصر ایران در خط نستعلیق
میر یحیی اصفهانی استادِ خوشنویسی خط نستعلیق
یاری هروی مُذَهّب، نقاش، خوشنویس و شاعر
یاری هروی خوشنویس زبردست خط نستعلیق
میر علی هروی از سرآمدان نستعلیقنویسی و خوشنویس بزرگ ایران
نکات کلیدی برای آمادگی غذایی در شرایط اضطراری
معرفی اپلیکیشن های مذهبی برای ماه مبارک رمضان
معرفی مساجد تاریخی ایران که کمتر شناخته شده اند
گناهان حضرت یوسف در قرآن
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نحوه خواندن نماز والدین
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
پیش شماره شهر های استان گیلان
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟

پسر فاطمه
پسر فاطمه آن کس که دلم زنده از اوست نه فقط ما که دل فاطمه هم زنده از اوست بوسه بر لعل لب آن که چنین گفت رواست جان به قربان کریمی که کرم زنده از اوست به همان خاک غریبانه قبرش سوگند بی حرم هست و لی هرچه...

بیا ای زینب
بیا ای زینب ای روح روانم که زد زهر جفا آتش به جانم بیا ای خواهر غم پرور من تو باشی غم گسار و یاور من بi بالینم نشین یکدم ز یاری

باید برای یار حریمی درست کرد
باید برای یار حریمی درست کرد گنبد برای مرد کریمی درست کرد باید برای تربت خاکی مجتبی از آه سینه سوز نسیمی درست کرد بر سنگ قبر جملهی یا فاطمه نوشت با قطرههای اشک گلیمی درست کرد

آنچه بین کوچهها دیدم
نمیخواهم بگویم آنچه بین کوچهها دیدم مکن اصرار ای زینب بدانی آنچه را دیدم به بند غم گرفتار و اسیرم تا دم مرگم که بند ریسمان بر گردن شیر خدا دیدم خدا داند که آن سیلی شروع دردهایم شد

آخر نشد برای تو حرم بسازیم
آخر نشد برای تو حرم بسازیم به گنبد و گلدستۀ سبزت بنازیم یه سال نشد برای تو دهه بگیریم تُو روضه آخرِ دهه برات بمیریم هر چی برات گریه کنیم بازم غریبی تُو خونَتَم آقای من تو بی حبیبی

اى علوى ذات
اى علوى ذات و خدایى صفات صدر نشین همه كائنات سید و سالار شباب بهشت
دست قضا و قلم سرنوشت صبر هم از صبر تو بى تاب شد

ای مادریترین پسر فاطمه، حسن
ای مادریترین پسر فاطمه، حسن! ای مجتبیترین ثمر فاطمه، حسن! آن مقتدا که هیچ کَسَش اقتدا نکرد با این که هست تاج سر فاطمه، حسن! وقتی که در مدینه غریبش گذاشتند

افتاده بود روی زمین
افتاده بود روی زمین خواهرش رسید ام المصائب آمد و بالا سرش رسید سر را به روی دامن زهراییاش نهاد یک کاسه آب دست امام غریب داد

اشکهایش به مادرش رفته
اشکهایش به مادرش رفته سینهی پر شرارهای دارد نه! به یک طشت اکتفا نکنید جگر پاره پارهای دارد از علی هم شکستهتر شده است! علتش کینهها، حسادتهاست

يك اربعين براي تو گريان شدم حسين
يك اربعين براي تو گريان شدم حسين مانند گيسوي تو پريشان شدم حسين با چند قطره اشك دل من سبك نشد ابري شدم به پاي تو باران شدم حسين زلفي اگر كه ماند برايت سپيد شد