The current route :
پوستر مصباح الهدی به خط ثلث و شکسته
پوستر یا علی بن حسین به خط شکسته
پوستر السلام علی الحسینِ المظلومِ الشهِید به خط شکسته
پوستر آیه 9 سوره تکویر، بای ذنب قتلت، خط شکسته نستعلیق
پوستر انا مظلوم حسین به خط ثلث
پوستر عباس بن علی خط شکسته ثلث
پوستر کربلا به خط شکسته نستعلیق
پوستر فراز چهل و دوم زیارت اربعین به خط شکسته
پوستر السلام علی الحسین به خط شکسته نستعلیق
پوستر کربلا غرق خون به خط شکسته نستعلیق
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
نحوه خواندن نماز والدین
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان تهران
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
طریقه خواندن نماز حضرت رسول(ص) برای طلب حاجت

قصه های حسنی (درد سر)
تازه در کتابخانه را باز کرده بودم. پنج شش نفری پشت میزها نشسته بودند که سر وکلهاش پیدا شد. آرام و بی سر و صدا بیسلام و احوالپرسی، با یک بغل کتاب از جلویم گذشت و پشت میز گوشه کتابخانه نشست.

سرنخ (قسمت دوم)
در قسمت قبل خواندیم که امیر و پسر عمهاش برای خرید نان از خانه بیرون رفته بودند که متوجه شدند شیشهی ماشین پدر امیر شکسته است. این موضوع توجه آنها را به خود جلب کرد و در صدد پیدا کردن مجرم برآمدند. آن...

یک کم دیگه بخوابم
صدای مامان تو گوشم می پیچد: «بلندشو دیگه دختر، آخه تا کی قراه بخوابی؟ یک نگاه به آسمون بنداز، هوا داره تاریک میشه، بلند شو دیگه...»
ملافه را روی سرم می کشم قلتی می زنم و چشم هایم را روی هم فشار...

آرزوهای سوسکی
بچه سوسکه وایساده بود جلو آینه و با چاله چوله های صورتش ور می رفت. ننه اش اومد و گفت:« ذلیل شده انقدر اونجا وای نسا! آخر یه دمپایی نثارت می کنن ها!»

عدالت سوسکی
یکی بود که اون یکی یه سوسکه بود. سوسکه طلایی بود، موهای بلند داشت با دست و پای کشیده. خلاصه توی سوسکا خیلی خوشگل بود. مامانش از بچگی هی قوربون صدقه اش می رفت،

یک درس تاریخی
روزی سید جمال الدین اسد آبادی در حضور سلطان عبدالحمید، پادشاه عثمانی نشسته بود و بادانه های تسبیح خود بازی می کرد. وقتی از محضر سلطان خارج شد،

شهردار بی سواد
وقتی کریم آقاخان شهردار تهران بود، از دربار نامه ای به وی رسید. مبنی بر این که مطالب ضد و نقیضی در باره فلان موضوع به ما می رسد. لازم است درباره صحت و سقم آن اطلاع لازم بدهید.

بهشت شکموها
ملانصرالدین وارد دکان شیرینی فروشی شد، دولپی و با کمال عجله مشغول خوردن زولبیا شد. قناد برای بیرون کردن او چوب برداشت و او را کتک زد.

فرصت تمام شده!
شخصی با دوست خود وارد قهوه خانه گشت و مشغول صحبت شدند. پیش خدمت جلو آمد. گفت: «چه میل دارید؟»

تنبیه گاو
روزی شخصی گوساله چند روزهای را به چرا برد. گوساله به محض اینکه افسارش رها شد، شروع کرد به دویدن. آن شخص به هر مکافاتی بود، گوساله را گرفت و به طویله برگرداند