The current route :

تَخْریجِ مَناط
استنباط علت حكم را تخریج مناط گویند. به دیگر سخن هرگاه در كلام شارع تصریح به حكمی شده باشد، بدون آنكه به علت آن حكم اشاره شود، و مجتهد برای دستیابی به «علت و جامع» از قاعدهی «سبر و تقسیم» استفاده نكند،...

تحقیق مَناط
رسیدگی موضوعی را اصطلاحاً تحقیق مناط گویند. توضیح اینكه برای قیاس چهار ركن ذكر شده است: 1.اصل (مقیس علیه)؛ 2.فرع (مقیس)؛ 3.حكم؛ 4.علت (جهت مشترك بین اصل و فرع).

تَجَری
تجری یعنی تمرد و بیاعتنایی به قانون و بیپروا بودن در انجام دادن جرم و گناه. شخصی با علم به اینكه كاری جرم و گناه بوده، و آن را مرتكب شود، سپس معلوم گردد كه آن كار گناه نبوده به چنین شخصی «متجری» گویند.

تَبادُر
تبادر در لغت به معنای سبقت گرفتن به ذهن است. علمای اصول برای تشخیص حقیقت از مجاز «چهار» ملاك ذكر كردهاند: 1.تصریح واضح؛ 2.تبادر و عدم تبادر؛ 3.صحت سلب و عدم صحت سلب؛ 4.اطراد و عدم اطراد. در

تأخیر بیان
برخی از علمای اصول میگویند: تأخیر بیان از وقت حاجت جایز نیست و بعض دیگر میگویند عدم جواز تأخیر بیان از وقت حاجت اجماعی و اتفاقی است. زیرا لازمهی تأخیر بیان از وقت حاجت تكلیف مالایطاق خواهد

إنْسِداد
انسداد در لغت به معنای بسته بودن در مقابل انفتاح به معنای باز بودن است، و در اصول هرگاه برای مكلف راه علم به احكام بسته باشد میگویند انسداد است. به عكس انفتاح كه راه علم برای او باز است. علما در مسائل...

اِنْحِلال
رضا علم اجمالی دارد به وجوب «الف» یا «ب». سپس علم تفصیلی و قطعی به وجوب «الف»، و عدم وجوب «ب» پیدا میكند، در اینجا علم اجمالی اول منحل گشته، و علم تفصیلی جدیدی حادث میگردد. كه این زوال علم اول و حدوث...

امور إعتباری
اموری را كه انسان تصور میكند یا متأصلاند و یا غیرمتأصل هستند. الف. امور متأصل كداماند؟ امور متأصل اموری هستند كه در عالم تكوین و واقع حقیقتاً وجود داشته، و وجود آنها معلول یك سری علل تكوینیه است. نه...

اَمْر
امر در لغت دارای معانی بسیاری است، مثل حادثه، فرمان، دستور دادن، خواستن و... و در اصطلاح به طلب انشایی (در مقابل طلب حقیقی كه همان ارادهی قلبی باشد) گویند.

اِمْتِناع
در علم منطق اصطلاح وجوب و امكان و امتناع در كنار یكدیگرند. توضیح اینكه منطقیین میگویند: اگر محمولی را به موضوعی نسبت دهیم، مثلاً بگوییم «الف» «با» است، رابطهی «الف» با «با» یكی از كیفیتهای سه گانه...