خانه کبود
يارهمبازيش به اش چشمک زد و دايره را شکست. دويد سوي راهي که يارش باز کرده بود و از دايره گريخت. حريفان دنبالشان کردند. به درخت که رسيد ايستاد....
Thursday, September 15, 2011
کنکور و دوستان خدا
نتايج کنکور اعلام شد و با همه تلاش ها و مطالعاتم رد شده بودم! نمي دانم کجاي کارم اشتباه بوده؟! روش مطالعه، ترس از تعداد شرکت کنندگان، يا عدم...
Wednesday, September 14, 2011
هميشه آزمون!
سيزدهمين روز را به خاطر بارش شديد برف مجبور شديم داخل غار و کنارآتش دور هم جمع شويم. خدامراد به ما ياد داده بود چگونه با کمک پوست درختان جنگلي...
Monday, September 12, 2011
قدرت قلم!
شايد براي شما که مي خواهيد اين مقاله را بخوانيد برايتان عجيب باشد که بدانيد تا همين چند مدت پيش در آمريکاي مثلاً متمد ن «برده داري» رسم بوده...
Sunday, September 11, 2011
امتحان عجيب!
«همانا خداوند به شما امر مي کند که امانت را به صاحبانش برگردانيد و چون حاکم بين مرد م شديد، به عدالت داوري کنيد.» (سوره نساء*آيه 58) ميرزا حسن...
Sunday, September 11, 2011
آرزو در پيري
هوا به شدت گرم بود و غلامان با بادبزن هاي بزرگ دو طرف تخت هارون ايستاده بودند و او را باد مي زدند. سراي هارون در سكوت فرو رفته بود. هارون بر...
Sunday, September 11, 2011
قيمت پادشاهي
هارون لبخندي زد و با قدم هاي کوتاه کنار بهلول ايستاد. دستش را روي شانه بهلول گذاشت و گفت: دوست دارم امروز پندي به من دهي که آن را آويزه گوشم...
Sunday, September 11, 2011
لطفا؛ حلقه ام را برگردان
-نمي دونم به خدا... (با خجالت مِن مِني کرد و ادامه داد) ببين مرضيه جون، خدا را شکر پدرت که مرد دارائيه، بگو يخچالت را عوض کنه تا دهن مادرم بسته...
Saturday, September 10, 2011
باران اشك
بانو سكينه در دوران جواني در كربلا حاضر شد. او به همراه پدر و برادرانش و ديگر افراد اهل بيت(ع)در آن واقعه ي دردناك حضور يافت. حضرت سكينه كه در...
Thursday, September 8, 2011
مغلوب
آقاي معتدل براي مرتبه ي سوم، سه دسته اسکناس روي ميزش را شمارش کرد. همه اش بيست توماني و پنجاه توماني و صد توماني بود که جمعاً يک صد و بيست هزار...
Thursday, September 8, 2011
غريب آشنا
همه چيز از جنس سؤال است !. ... ابهام و ايهام. آنهم بدون هيچ گونه پاسخ و شرح وايضاح ! پس پاسخها چه شده اند؟! گفت: «سلام!... عصر بخير» و نشست...
Thursday, September 8, 2011
ما منتظريم !
راستي مي دانيد از جمله اموري که به وسيله ي آن، حق صاحب الامر (ع) و ساير امامان معصوم (ع) ادا مي شود، گريستن در مصيبت مولايمان، حضرت ابي عبدالله...
Wednesday, September 7, 2011
به کجا چنين شتابان ؟
کمتر پيش مي آمد در خيابان هاي شهر به جنجال و هياهوي اطرافم توجه کنم، خصوصاً در آن ايام که افکارم را حقيقتي بزرگ، که به آن دست يافته بودم، مشغول...
Wednesday, September 7, 2011
او بر آستين پيامبر خدا مي نشيند
حتي اگر بسيار نحيف و ناتواني، باز هم مي تواني درهاي ملکوت را باز کني. حتي اگر بي نهايت کوچک و ناچيزي، باز هم مي تواني به ملکوت آسمان برسي. ...
Wednesday, September 7, 2011
جبران
علامه از حرم بيرون آمد. قطرات اشک بر مژگان مشکي اش مي درخشيد. با سر انگشتان، تري چشمش را گرفت و سخت به آن خيره شد. انگار عيار طلايي را مي سنجد!...
Wednesday, September 7, 2011
سفر عشق
يک هفته از حرکت کاروان گذشته بود که به «حاجر» رسيدند. حاجر آب فراوان داشت و فرودگاه حاجيان بود. قافله درنگ کرد. خيمه ها افراشته شد. معلوم بود...
Wednesday, September 7, 2011
دانستانهاي كوتاه ورزشي
شب و سياهي، او را در آغوش گرفته بودند. پيراهن آزادي و شادابي را ناخواسته از تن به دركرده بود. احساس خفگي و حسرت، او را درخود غرق مي كرد. از خود...
Monday, September 5, 2011
مروت و جوانمردي
آورده اند كه دركرمان پادشاهي بود كه كرم و مروت بسيار داشت. عادت او آن بود كه هرغريبي به شهر مي آمد سه روز مهمان او بود. وقتي كه عضدالدوله به...
Monday, September 5, 2011
اعتراف به گناه، خصلت جوانمردان
يكي ديگرازاصول اخلاقي جوانمردان اين بو كه چون درخود اراده و قدرت را به حدّ كمال يافته بودند، ناجوانمردي مي دانستند كارخلافي انجام دهند و گناه...
Monday, September 5, 2011
جوانمردان و حق نان ونمك
يكي ازاصول جوانمردي، رعايت «حق نان و نمك» است. جوانمردان به اين اصل، بسيار پايبند بوده اند و هرگزحق نان و نمك را زير پا نمي گذاشتند. شگفت آنكه...
Monday, September 5, 2011