ناشناس
پشیمانم از انتخاب نادرست لطفا راهنمایی م کنین.
باسلام و عرض ادب! در ادامه مشاوره قبلی- ذکر بی میلی همسرم نسبت به من برداشت شخصی نبوده بلکه نظر خودش بوده که ذکر کرده، مثلا ایراد گرفتن های بسیاری که از چهره من میگیره( عینا ذکر میکنه که اصلا قشنگ نیستی و ....)، یا حتی چند روز پیش میگفت تنها معیار ازدواجش ظاهر دختر بوده و دوست داشته همسرش از نظر زیبایی درحدی باشه که بعداز ازدواج به هیچ زنی نگاه نکنه وشدیدا این موضوع براش ناراحت کننده بوده....و نهایتا علت نگاه کردن به دختران و زنان خیابان همین عامله که متاسفانه همسرش اون طور که میخواسته نیست! یا اینکه ذکر کردید ابراز علاقه بصورت کلامی.... اتفاقا اصلا چنین انتظاری ندارم و بارها و بارها گفتم که انتظار حرف محبت آمیز ندارم اما حرفهای بی مهری و دلسرد کننده نزن اما.... خلاصه نارضایتی اش از ازدواج برداشت شخصی نبوده موضوعی بوده که عینا ذکر کرده! تمام این مدت سعی میکردم با محبت، با صبوری، با صحبت و... تغییری به وضعیت بدهم. منتظر گذشت زمان بودم شاید ....خلاصه من هم خسته شدم کم آوردم و در خقیقت عشقم خاموش شده و دلسرد شدم... منی که در غیابش پیراهنش را می بوییدم امروز به فکر طلاق هستم اما با وجود فرزند نمیدانم...
مشاور: علی محمد صالحی
در مرتبه قبل من احتمال میدادم که شما در مسئله بی میلی همسرتان، اشتباه کنید و برداشت های شخصی و ذهنی خودتون را بیان کرده باشید، ولی این بیانات، نشون میده که حداقل همسر شما از جهت ظاهری با شما مسئله داره، ولی اینکه ظاهر شما خیلی مورد پسند همسرتون نمی باشد، معناش این نیست که لزوما از نظر ظاهر شما مسئله ای دارید، چون ظاهر یک مسئله نسبی و سلیقه ای هست، بعنوان مثال از نظر برخی کسی که رنگ روشن داره، ظاهر جذابتری داره، برخی دیگر رنگ گندمگون رو ترجیح میدن، به نظر عده دیگه رنگ سبزه نمکیتر و بامزه تر است؛ یا عده ای از مردها زن لاغر رو دوست دارن، برخی دیگه زن چاق و...، یک نمونه تجربه شخصی در مورد اینکه ظاهر سلیقه ای هست، اینه که من و همسرم چند سال بیشتر نبود که ازدواج کرده بودیم، یکی از آشناهمون که یک خانمی هست، میگفت انشالله خدا یک فرزند مثل فلان بچه به شما بدهد، در حالی که از نظر من و همسرم اون بچه هیچ جذابیتی نداشت، ولی از نظر اون خانم ، و عده ای دیگه از آشنهامون اون بچه جذاب بود،
پس نکته اول اینکه دقت کنید نظر همسر شما در مورد ظاهرتون، بر روی اعتماد بنفس شما تاثیر منفی نذاره، و فکر نکنید که چون نظر همسر شما اینه، پس حتما بقیه هم همین فکر رو در مورد من میکنن، خیر بلکه ظاهر علاوه بر اینکه تا حدی سلیقه ای هست، به شخصیت افراد و مسائل دیگه هم مرتبط میشه، بعنوان مثال مردی که همیشه به زنان زیادی نگاه میکنه، دیگه حتی اگر همسر خودش زیباترین زن هم باشه، از نظر او زیبا نیست و جذابیتی براش نداره.
اما به هر حال وقتی همسر شما حرفهای بی مهری و دلسرد کننده به شما میگه، واقعا سخته و شما مسلما خیلی اذیت میشید، هرچند که من چون یک زن نیستم نمیتونم احساس شما رو واقعا درک کنم اما میفهمم که خیلی سخته. و هرچند که زندگی در این شرایط برای یک خانم مثل شما سخته و اذیت میشید ولی واقعا باید دید که آیا جدایی راه حل مناسبی هست یا خیر؟ برای کمک به شما برای تصمیم درست تر من چند نکته رو بیان میکنم:
اولا اینکه این مسئله و ناراحتی شما، بخاطر نگرش اشتباه همسرتونه، که بقول شما مهمترین ملاکش برای ازدواج ظاهر و زیبایی هست، پس باید دقت کنید که بخاطر نگرش اشتباه ایشون، شما به خودتون و فرزندتون آسیب نزنید، مثل اینکه در رانندگی شخص دیگری بخاطر سرعت زیاد و رعایت نکردن قوانین با شما تصادف کنه، بعد شما بخاطر اشتباه او، بخواهید خسارت تصادف رو بپردازید، و از حق خودتون و فرزندتون، به اون فرد خلافکار پرداخت کنید. منظور من اینه که چون اشتباه از طرف همسر شماست، باید کاری انجام بدید که به نفع شما و فرزندتون هست، حالا اون کار هرچی که هست، ممکنه جدا شدن به نفع شما و فرزندتون باشه، ممکن هم هست اون کار جدا نشدن باشه. نه اون کاری که تنها باعث بشه از این شرایط خلاص بشید.
ثانیا اینکه در اینگونه موارد، ما به فرد چند راه و مسیر رو بیان میکنیم که در صورت عدم امکان راه اول، سراغ راه دوم و سوم میریم:
راه و مسیر اول اینه که شما سعی کنید شرایط نامناسب فعلی رو تغییر بدید، یعنی بتونید نگرش اشتباه همسرتون رو عوض کنید، و شوهر شما متوجه اشتباهش بشود، چون همسر شما هر چند ممکنه از نظر ظاهر با شما مسئله داشته باشه ولی مسلّما خود ایشون هم معترفه که شما ویژگیهای خوب زیادی دارید، حتی اگر تا الان نگفته باشه یا حتی خودش هم به خصوصیات مثبت شما توجه نکرده باشه. اگر امکان مشاوره حضوری داشته باشید و پیش روانشناس خانواده با تجربه و متعهد، برید به همسرتون کمک میکنه که متوجه اشتباهش بشه و قدر شما و زندگی مشترکش رو بدونه، یا روشهای دیگه ای که همسر شما تغییر کنه و به تبع تغییر اون، مشکلات شما هم برطرف بشه.
راه و مسیر دوم اینه که شما اگر نمیتونید شرایط موجود رو تغییر بدید، شرایط موجود رو بپذیرید، یعنی بپذیرید که همسر شما اینطوریه و شما هم نمیتونید کاری انجام بدید و تغییرش بدید، وقتی پذیرفتید کمتر اذیت میشید، مثل اینکه بر فرض، همسر شما براثر حادثه ای دچار معلولیت میشد، در ابتدا شما خیلی اذیت میشدید که باید با یک فرد معلول زندگی کنید، اما بعد ازمدتی که این مسئله برای شما عادی میشد و میپذیرفتید که همسر شما این مسئله رو داره و فعلا هم نمیتونید کاری انجام بدید، راحتتر میشدید و دیگه اذیت نمیشدید، و به صورت کلی تا وقتی ما مسائل رو نپذیرفتیم اون مسائل ما رو اذیت میکنن اما وقتی پذیرفتیم تحمل اونها راحتتره. اما در این زمینه یک نکته دیگه ای هم که باید رعایت کنید اینه که باید بیشتر به خودتون توجه کنید و اصطلاحا «خودتقویت گری» داشته باشید، از راه هایی مثل ورزش، ریلکسیشن، انجام کارهای هنری یا شرکت در کلاسهای مهارتی، ارتباط با دوستان صمیمی، شرکت در کلاسهای روانشناختی و...، باعث میشه تا از جهت جسمی و روحی قویتر بشید و توجه و فکر شما از این مسائل منحرف میشه و پذیرش مسائل همسرتون راحتتر میشه. پس پذیرش مسائل همسرتون و از طرف دیگه خودتقویت گری خودتون، باعث میشه بتونید حداقل در حال حاضر بصورت آرامتری زمان رو سپری کنید.
راه و مسیر سوم اینه، که اگر بر فرض شرایط شما اینقدر سخته که حتی راه و مسیر دوم هم براتون امکان پذیر نیست، باید به صورت جدی ترتصمیم بگیرید و تعارض رو حل کنید که آیا جدا شدن از همسرتون بهتره یا جدا نشدن از او؟؟؟
برای حل این تعارض، یک دفتر بردارید و وسط یک صفحه اون رو از بالا به پائین یک خط بکشید و اون صفحه رو به دو قسمت تقسیم کنید، و در سمت راست صفحه بنویسید «فواید جدا شدن از همسر» و در سمت چپ صفحه بنویسید «فواید جدا نشدن از همسر»،
بعد با دقت، مطالعه، فکر کردن و... در زیر «فواید جدا شدن از همسر» همه فوایدی که خود شما به ذهنتون میرسه یا کسی میگه یا جایی مطالعه میکنید یا ...، اونجا یادداشت کنید، مثالا بنویسید: یک. خلاص شدن از حرفهای بی مهری شوهرم، دو. امکان ازدواج با یک فرد خوب و...، بعد از اینکه با دقت و حساسیت همه فواید کلی و جزئی رو نوشتید، با توجه به اهمیتی که هر فایده برای شما دارد از یک تا صد، امتیاز بدید، مثالا مورد اول (خلاص شدن از حرفهای بی مهری) اگر برای شما اهمیت زیاد داره شما 80 امتیاز میدید و به همین ترتیب هر فایده با توجه به اهمیتی که برای خود شما داره امتیاز میدید و بعد همه امتیازها رو با هم جمع میکنید ببینید چقدر میشه، بعد میرید سراغ «فواید جدا نشدن از همسرتون» و مانند «فواید جدا شدن از همسر» که گفتم به همین ترتیب همه فواید جدا نشدن از همسرتون رو زیر اون مینویسید، مثالا: فایده اول. فرزندم پدر بالای سرش خواهد بود و بدون پدر بزرگ نخواهد شد. دوم. مجبور نیستم سختیهای بعد از طلاق مثل نگاه های مردم، رو تحمل کنم، و...، بعد به هر گزینه با توجه به اهمیتی که برای شما داره امتیاز بدید و بعد همه امتیازها رو با هم جمع کنید، و سپس امتیاز «فواید جدا نشدن از همسرتون» رو با امتیاز «فواید جدا شدن از همسر» مقایسه کنید ببینید امیتاز کدوم بیشتره، هرکدوم امتیازش بیشتر بود، میشه تصمیم شما، ولی باید بسیار دقت کنید و همه فواید رو یادداشت کنید و چیزی رو از قلم نندازید، و هر چه لیست فواید شما بیشتر باشه، نتیجه ای که بدست میارید دقیق تره.
و اگر به این نتیجه رسیدید که جدا نشید بهتره، اون راه و مسیر دوم هم فراموش نکنید و «پذیرش و خودتقویت گری» رو جدی بگیرید.
موفق و پیروز و سربلند باشید
بیشتر بخوانید:
عوامل سرد شدن روابط عاطفی همسران را بشناسیم