پاسخ به دو پرسش پیرامون تحریف قرآن برگرفته از آثار امام راحل
پرسش :
پرسش اول: آیا این قرآنی که هم اکنون در دست ماست دقیقاً همان قرآنی است که به دست حضرت امام علی (علیه السلام) مکتوب شده است؟ پرسش دوم: برخی از محدثین شیعه و سنی بر این باورند که قرآن کریم پر از نام و فضایل اهل بیت (علیهم السلام) بوده و سپس حذف گردیده و قائل به تحریف لفظی قرآن کریم شده اند، آیا این مطلب صحیح است، چگونه باید در برابر این ادعا موضع گیری کرد؟
پاسخ :
پاسخ پرسش اول:
این قرآن کریم که در بین ید مسلمین هست و از صدر اول تا حالا یک کلمه، یک حرف در او زیاد و کم نشده است،... بحمدالله قرآن ماند بین مسلمین و نتوانستند قرآن را تحریف کنند و بردارند، اگر می توانستند، می کردند. لکن یکی از آنهایی که می خواست یک حرف را از قرآن بردارد، یک عربی شمشیر را کشید گفت: با این شمشیر ما جواب می دهیم.
نگذاشتند قرآن شریف دست بخورد، و همان طوری که در زمان رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد شد الآن هم همان است، به غیر او نیست. (1)
...حتی قرآن به خط حضرت امیر (علیه السلام) یا به خط حضرت سجاد (علیه السلام) هم الآن موجود است در بین ما که همین است؛ غیر از این هیچ چیز نیست، همین قرآن است، هیچ تغییری نکرده است.(2)
پاسخ پرسش دوم:
در اینجا یک چیزی هست و آن این است که بعضی از اخباریین و محدثین شیعه و سنی که گفتارشان پیش دانشمندان و علما مورد اعتنا نیست، گول ظاهر بعضی اخبار را خورده و چنین رأیی اظهار کرده، ولی دانشمندان و علما او را رد کردند و برای کتاب او قدر در جامعه علمی نیست.(3)
تحریف در قرآن به طور جدّ نادرست است، چنان که عقیده محققین از علمای اهل سنت و شیعه می باشد، و عالمان صاحب اعتبار در دو مذهب آن را رد کردهاند و اگر می خواهی به گوشه ای از آن اطلاع پیدا کنی به مقدمه تفسیر آلاء الرحمن؛ علامه بلاغی (قدس سره) از معاصرین مراجعه کن.
برای توضیح بیشتر می گویم: اگر مطلب همان طور بود که نویسنده فصل الخطاب (میرزا حسین نوری طبرسی) توهم کرده بود که کتاب های او نه علم و نه عملی را فایده رساند؛ و ایشان روایات ضعیف را گرد آورده اند که اصحاب از آن رو بر تافته اند و صاحبان اندیشه و فهم از پیشینیان اصحاب ما مثل «محمد بن ثلاث» متقدم از آن دوری جستهاند...
خلاصه، اگر مطلب آن چنان بود که او و مانند او ذکر کرده اند که کتاب خدا پر از نام اهل بیت (علیهم السلام) و فضائل آنها بوده و اسم امیرالمومنین (علیه السلام) و جانشینی و امامت او در قرآن وجود داشته است، پس چرا به هیچ یک از این آیات نازله و براهین محکم از کتاب الهی، امیرالمومنین و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و دیگر یاران پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که پیوسته برخلافت علی (علیه السلام) استدلال می کردهاند، تمسک نجسته و استناد نکردهاند؟
و چرا علی (علیه السلام) به روایات پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) استناد می کند با این که قرآن در میان مردم بوده است؛ و اگر قرآن پر از نام امیرالمومنین (علیه اسلام) و اولاد پاک او و فضائل آنها و اثبات خلافت آنها بوده است، به چه دلیل پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در حجة الوداع و در واپسین سال عمر شریف و آخرین نزول های وحی الهی، در تبلیغ آیه ای که مربوط به ابلاغ ولایت علی (علیه السلام) بود خوف داشت، تا این که نازل شد:
«خداوند تو را از مردم نگهداری میکند.» و چرا پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیاز داشت که در هنگام رحلت خود دوات و قلم بخواهد تا به نام علی (علیه السلام) تصریح کند، آیا برای سخن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اثری برتر از وحی خدایی بود.
و خلاصه، نادرستی این کلام زشت و عقیده ناپسند، روشن تر از آن است که بر صاحب درک و فهمی پنهان بماند، الا این که این نادرستی بر خلاف نظر علمای اسلام و حافظان شریعت محمدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گسترش یافته است.(4)
پینوشتها:
1- صحیفه امام خمینی (رحمه الله)، ج 18، ص 423.
2- صحیفه امام خمینی (رحمه الله)، ج 4، ص 191.
3- کشف اسرار، امام خمینی (رحمه الله)، ص 132.
4- انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، ج 1، ص 244.
منبع: پرسش ها و پاسخ های قرآنی (برگرفته از آثار امام خمینی قدس سره)، علیرضا صادقی، مشهد: مؤسسه فرهنگی پیوند با امام قدس سره، چاپ اول، 1393ش.
پاسخ پرسش اول:
این قرآن کریم که در بین ید مسلمین هست و از صدر اول تا حالا یک کلمه، یک حرف در او زیاد و کم نشده است،... بحمدالله قرآن ماند بین مسلمین و نتوانستند قرآن را تحریف کنند و بردارند، اگر می توانستند، می کردند. لکن یکی از آنهایی که می خواست یک حرف را از قرآن بردارد، یک عربی شمشیر را کشید گفت: با این شمشیر ما جواب می دهیم.
نگذاشتند قرآن شریف دست بخورد، و همان طوری که در زمان رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد شد الآن هم همان است، به غیر او نیست. (1)
...حتی قرآن به خط حضرت امیر (علیه السلام) یا به خط حضرت سجاد (علیه السلام) هم الآن موجود است در بین ما که همین است؛ غیر از این هیچ چیز نیست، همین قرآن است، هیچ تغییری نکرده است.(2)
پاسخ پرسش دوم:
در اینجا یک چیزی هست و آن این است که بعضی از اخباریین و محدثین شیعه و سنی که گفتارشان پیش دانشمندان و علما مورد اعتنا نیست، گول ظاهر بعضی اخبار را خورده و چنین رأیی اظهار کرده، ولی دانشمندان و علما او را رد کردند و برای کتاب او قدر در جامعه علمی نیست.(3)
تحریف در قرآن به طور جدّ نادرست است، چنان که عقیده محققین از علمای اهل سنت و شیعه می باشد، و عالمان صاحب اعتبار در دو مذهب آن را رد کردهاند و اگر می خواهی به گوشه ای از آن اطلاع پیدا کنی به مقدمه تفسیر آلاء الرحمن؛ علامه بلاغی (قدس سره) از معاصرین مراجعه کن.
برای توضیح بیشتر می گویم: اگر مطلب همان طور بود که نویسنده فصل الخطاب (میرزا حسین نوری طبرسی) توهم کرده بود که کتاب های او نه علم و نه عملی را فایده رساند؛ و ایشان روایات ضعیف را گرد آورده اند که اصحاب از آن رو بر تافته اند و صاحبان اندیشه و فهم از پیشینیان اصحاب ما مثل «محمد بن ثلاث» متقدم از آن دوری جستهاند...
خلاصه، اگر مطلب آن چنان بود که او و مانند او ذکر کرده اند که کتاب خدا پر از نام اهل بیت (علیهم السلام) و فضائل آنها بوده و اسم امیرالمومنین (علیه السلام) و جانشینی و امامت او در قرآن وجود داشته است، پس چرا به هیچ یک از این آیات نازله و براهین محکم از کتاب الهی، امیرالمومنین و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و دیگر یاران پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) که پیوسته برخلافت علی (علیه السلام) استدلال می کردهاند، تمسک نجسته و استناد نکردهاند؟
و چرا علی (علیه السلام) به روایات پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) استناد می کند با این که قرآن در میان مردم بوده است؛ و اگر قرآن پر از نام امیرالمومنین (علیه اسلام) و اولاد پاک او و فضائل آنها و اثبات خلافت آنها بوده است، به چه دلیل پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در حجة الوداع و در واپسین سال عمر شریف و آخرین نزول های وحی الهی، در تبلیغ آیه ای که مربوط به ابلاغ ولایت علی (علیه السلام) بود خوف داشت، تا این که نازل شد:
«خداوند تو را از مردم نگهداری میکند.» و چرا پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیاز داشت که در هنگام رحلت خود دوات و قلم بخواهد تا به نام علی (علیه السلام) تصریح کند، آیا برای سخن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اثری برتر از وحی خدایی بود.
و خلاصه، نادرستی این کلام زشت و عقیده ناپسند، روشن تر از آن است که بر صاحب درک و فهمی پنهان بماند، الا این که این نادرستی بر خلاف نظر علمای اسلام و حافظان شریعت محمدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گسترش یافته است.(4)
پینوشتها:
1- صحیفه امام خمینی (رحمه الله)، ج 18، ص 423.
2- صحیفه امام خمینی (رحمه الله)، ج 4، ص 191.
3- کشف اسرار، امام خمینی (رحمه الله)، ص 132.
4- انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، ج 1، ص 244.
منبع: پرسش ها و پاسخ های قرآنی (برگرفته از آثار امام خمینی قدس سره)، علیرضا صادقی، مشهد: مؤسسه فرهنگی پیوند با امام قدس سره، چاپ اول، 1393ش.