آیا اخلاق خوب بدون نماز کافی است؟ بررسی جایگاه اعمال نیک بدون عبادت در اسلام
پرسش :
اگر کسی نماز نخواند و روزه نگیرد؛ ولی در زندگی آدم صالح و با اخلاق و در مجموع شخص خوبی باشد، حکمش چیست؟
پاسخ :
الف) اگر کسی نماز را قبول نداشته باشد و منکر آن شود به صورتی که به انکار خدا و رسول باز گردد، کافر است. اما اگر قبول دارد و انکار نمیکند؛ ولی در عمل عصیان کرده و نمیخواند، کافر نیست؛ بلکه مسلمانی است که گناه کار بوده و مستوجب عذاب است. حال صالح و با اخلاق بودن شخص هرچند ممکن است بهره ای برای او هم داشته باشد ولی بدون نماز و عمل به دستورات خدا، فایده قابل توجهی ندارد و باعث نجات از عذاب دوزخ نیست.
ب) توضیح بیشتر این که افراد چند گونهاند:
1- اهل نماز و اعمال خوب.
2- بی نماز و دارای عمل و اخلاق خوب.
3- نماز خوان و بد عمل و بد اخلاق.
4- بی نماز و بد عمل و بد اخلاق.
تردیدی نیست که افراد بند دوم نسبت به افراد بند چهارم بهترند؛ اما نسبت به بندهای دیگر چگونهاند؟!
اگر کسی شاکر نعمتهای الهی نیست و مبنای فکری درستی، برای زندگی ندارد و در وادی معرفت خداوند و صاحب نعمت گامی برنمی دارد؛ آیا توانسته است خوبی ها را به دست آورد؟! اولین شرط خوبی، «معرفت» است و بدون آن حتی نمی توان خوب را از بد باز شناخت.
بنابراین انسان بی نماز، اگر چه ممکن است به ظاهر اخلاق خوبی داشته باشد؛ ولی تضمینی نیست که این اخلاق خوب ادامه یابد؟! از طرفی او ملاک خوبی و بدی را چگونه شناخته است؟!
آری، انسان بدون ارتباط با خدا و کسب فضیلت در پرتو نماز، از بسیاری کمالات بازمانده و از آثار مثبت آن غافل شده است؛ همانند کسی که به شکلاتی قانع شده، ولی از باغی پر از میوههای رنگارنگ و منظرههای دلانگیز آن، غافل مانده است.1
در نگاه اسلامی، نماز و روزه نه صرفا اعمالی عبادی بلکه ارکان هویت دینی و پلی برای رشد فضائل اخلاقیاند. اگر فردی ظاهرا خوشاخلاق و خوشرفتار باشد ولی نماز و روزه به جا نیاورد، موقعیت او در منظومه فکری و تربیتی اسلام چگونه است؟
نخست باید دانست عمل به عبادات، نماد پذیرش ولایت الهی و عمق معرفت توحیدی است.
اگر کسی قلبا نماز و روزه را قبول دارد اما ترک میکند، گناهکار است اما از دایره اسلام خارج نمیشود؛ در حالیکه انکار قلبی و زبانی این واجبات تا حدی که به انکار خدا و پیامبر برسد، موجب خروج از اسلام و حکم کفر میشود.
امّا مهمتر این است که اخلاق جدا از معنویت و بندگی، بنایی بیریشه است. هر فضیلتی بیحضور خدا و بدون پیوند درونی با نماز، دوام، ژرفا و اثرگذاری حقیقی ندارد. نماز همانگونه که قرآن میفرماید، انسان را از زشتیها و بدیها بازمیدارد و اصلیترین سد محافظ اخلاق است. در تربیت دینی تربیتیافتگان، ریشهیابی و عمق دادن به اخلاق، حتما باید با تغذیه از سرچشمه بندگی همراه گردد.
تشبیه کسی که بدون نماز به اخلاق نیک بسنده میکند، مانند کسی است که به شکلاتی شیرین قانع شده و از باغ پرمیوهی ایمان غافل است. یعنی لذتهای اخلاقی و انسانی بدون ارتباط با خدا، سطحی و ناپایدار است و چه بسا افراد در طول زمان تحت فشار وسوسهها و شرایط، اخلاق انسانی خود را از دست بدهند؛ چراکه فاقد پشتوانه تعهد الهیاند.
برای نوجوانان و جوانان باید روشن کنیم که نماز، تغذیه معنویِ روح است و اخلاقها وقتی ارزش دارند که از سرچشمه الهی بجوشند. بسیاری از نوجوانان و حتی بزرگسالان، ارتباط معنوی و منطقی بین اخلاق نیکو و عبادت را درک نکردهاند و تصور میکنند میتوان بدون نماز و ارتباط با خدا، انسانی والا و خوشاخلاق بود.
وظیفه مربی و کارشناس مذهبی، تبیین این حقیقت است که اخلاق بدون اتصال به خدا، فاقد ضمانت و عمق است و همچون ساختن بنیادی محکم، نیازمند پیوند با سرچشمه فضیلت است. این آموزش را میتوان با ذکر مثالهایی از قرآن و سیره اهل بیت (علیهم السلام) و حتی حکمتهای علمی و روانشناسیِ ارتباط پرستش و کنترل نفس با ثبات اخلاق بیان نمود.
نمونه عملی: برگزاری کارگاههای ترک عادات بد با محوریت نماز، تأکید بر جمله «إن الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر» و برجسته کردن مثالهایی ملموس از اطرافیان.
۲. گفتگوی استدلالی:
در جلسات مشاوره یا کانونهای تربیتی، تفاوت پایدار بودن فضائل انسانی با و بدون نماز را به خوبی تحلیل کنیم (مثلا مثالهایی عملی از تغییر رفتار افراد بینماز با فشار جامعه یا زمان).
بهجای نصیحت صرف یا اجبار، باید نوجوانان و جوانان را به گفتگوهای اندیشهورزانه دعوت کرد. این بحثها باید بر پایه پرسش و پاسخ، نقد و قانعسازی منطقی باشد. مثلا بررسی کنیم چرا بعضی جوامع یا افراد بینماز، در برابر فشارها، لغزش اخلاقی بیشتری دارند؟ چه چیزی میتواند اخلاق انسان را از گزند هوسها و منفعتطلبی نجات دهد؟ حتی طرح آسیبشناسی «اخلاق سکولار» و نقاط ضعف آن یک بحث جذاب و اثرگذار خواهد بود.
نمونه عملی: تشکیل گروههای گفتگو درباره دوام یا آسیبپذیری اخلاق در جامعه غربی یا محیطهای غیر مذهبی و تحلیل ریشهای آن با حضور معلم اخلاق و دانشآموزان.
۳. تجربهی شخصیسازی شده:
زمینه را فراهم کنیم تا جوانان و نوجوانان شیرینی ارتباط با خدا و آرامش و معنویت بعد از نماز را تجربه کنند.
گاهی یک تجربه شیرین معنوی یا حس آرامش پس از نماز، بیشتر از دهها ساعت آموزش اثرگذار است. باید برای مخاطبین امکان تجربه معنویت را فراهم کنیم؛ مثلاً شرکت در اردوی معنوی، خلوت با خدا در مسجد یا محیط طبیعت، یا دعوت به یک نماز جماعت پرشور. حتی یک لحظه توجه عمیق در قنوت یا احساس سبکی بعد از نماز شب، میتواند موتور حرکت جوان به سوی نماز شود.
نمونه عملی: برگزاری شبهای احیا، مناجاتخوانی، و جلسات خودکاوی معنوی یا شرکت در اردوهای زیارتی و معنوی.
۴. الگوسازی:
نمونه عملی و عینی، رفتارهایی را که از عبادت سرچشمه گرفته است به نوجوانان و جوانان معرفی کنیم. زندگینامه بزرگان دین، شهدا، معلمان اخلاق و حتی مشاهیر معاصر که اخلاق و موفقیت خود را محصول عبادت و رابطه با خدا میدانند، میتواند الهامبخش باشد. همچنین نقاط ضعف و سرنوشت افراد مشهوری که بدون معنویت به ظاهر موفق، ولی از نظر اخلاق یا آرامش دچار چالش شدند را نیز بررسی کنیم.
نمونه عملی: پخش مستند یا معرفی کتابهایی درباره بزرگان دین و اخلاق مثل شهید بهشتی، علامه طباطبایی یا حتی داستانهای کوتاه از زندگی امروزیها.
۵. تقویت معرفت دینی:
بدون شناخت عمیق حکمت نماز، فلسفه تکلیف و نقش تربیتی عبادات، انگیزهای برای استمرار آن ایجاد نمیشود. آموزش فلسفه احکام، آثار تربیتی نماز و نقش آن در استحکام اراده و سلامت روان، باعث رغبت عمیقتری به نماز میشود. این آگاهی را میتوان از طریق جلسات معارف، بیان روایات و همفکری با اساتید دین شناسی ایجاد کرد.
نمونه عملی: برگزاری دورههای معرفت دینی با موضوع «رازها و آثار نماز» یا مسابقات کتابخوانی با محوریت فلسفه تکالیف دینی.
۶. محیط و تشویق جمعی:
فضای جمعی همیشه محرک قوی برای پذیرش رفتارهای مثبت است. شرکت در نماز جماعت، محافل مذهبی و فعالیتهای گروهی مذهبی، علاقه به نماز را تقویت و از انزوا و تردید میکاهد. تشویق دستهجمعی، استفاده از مشوقهای معنوی یا حتی پاداشهای نمادین میتواند میل به نماز را در محیط خانواده یا مدرسه افزایش دهد.
نمونه عملی: برگزاری مسابقات گروهی نماز، تهیه جدول حضور در نماز جماعت، حلقههای صالحین و تقدیر از جوانان متعهد در جمع دوستان یا خانواده.
در فضای تربیت اسلامی، عبور از سطح «اخلاق عرفی» به «اخلاق الهی» هدف نهایی است. انسان خوشاخلاق اما بینماز، هرچند پسندیدهتر از افراد بداخلاق است، ولی همچنان از سرچشمه اصلی کمال و تضمین استمرار فضائل انسانی محروم خواهد ماند.
نماز و سایر عبادات نه تنها روحیه شکرگزاری و تواضع خاطر انسان را تقویت میکند، بلکه به رفتارها معنا، تداوم و ویژگی الهی میبخشد.
تربیت دینی موفق آن است که مخاطب را قانع کند تنها با پیوند اخلاق به عبادت، زندگی به سبکی سرشار از آرامش، رشد و رستگاری واقعی تبدیل میشود.
راه تربیت همواره برخورد توأم با عشق، حکمت، پرسشگری، تجربه عملی و ایجاد فضای مثبت مذهبی است. چنین رویکردی است که جوان امروز را در مسیر ارتباط پایدار و معنوی با نماز و خداوند قرار میدهد.2
پینوشتها:
1. یکصد و ده پرسش و پاسخ درباره نماز، مجتبی کلباسی، تهران: انتشارات ستاد اقامه نماز، چاپ: اول، زمستان 1386.
2. شرح اختصاصی این مطلب توسط کارشناس مذهبی راسخون نوشته شده است.
نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
الف) اگر کسی نماز را قبول نداشته باشد و منکر آن شود به صورتی که به انکار خدا و رسول باز گردد، کافر است. اما اگر قبول دارد و انکار نمیکند؛ ولی در عمل عصیان کرده و نمیخواند، کافر نیست؛ بلکه مسلمانی است که گناه کار بوده و مستوجب عذاب است. حال صالح و با اخلاق بودن شخص هرچند ممکن است بهره ای برای او هم داشته باشد ولی بدون نماز و عمل به دستورات خدا، فایده قابل توجهی ندارد و باعث نجات از عذاب دوزخ نیست.
ب) توضیح بیشتر این که افراد چند گونهاند:
1- اهل نماز و اعمال خوب.
2- بی نماز و دارای عمل و اخلاق خوب.
3- نماز خوان و بد عمل و بد اخلاق.
4- بی نماز و بد عمل و بد اخلاق.
تردیدی نیست که افراد بند دوم نسبت به افراد بند چهارم بهترند؛ اما نسبت به بندهای دیگر چگونهاند؟!
اگر کسی شاکر نعمتهای الهی نیست و مبنای فکری درستی، برای زندگی ندارد و در وادی معرفت خداوند و صاحب نعمت گامی برنمی دارد؛ آیا توانسته است خوبی ها را به دست آورد؟! اولین شرط خوبی، «معرفت» است و بدون آن حتی نمی توان خوب را از بد باز شناخت.
بنابراین انسان بی نماز، اگر چه ممکن است به ظاهر اخلاق خوبی داشته باشد؛ ولی تضمینی نیست که این اخلاق خوب ادامه یابد؟! از طرفی او ملاک خوبی و بدی را چگونه شناخته است؟!
آری، انسان بدون ارتباط با خدا و کسب فضیلت در پرتو نماز، از بسیاری کمالات بازمانده و از آثار مثبت آن غافل شده است؛ همانند کسی که به شکلاتی قانع شده، ولی از باغی پر از میوههای رنگارنگ و منظرههای دلانگیز آن، غافل مانده است.1
جایگاه واقعی انسان خوشاخلاقِ بینماز در منطق اسلام
در نگاه اسلامی، نماز و روزه نه صرفا اعمالی عبادی بلکه ارکان هویت دینی و پلی برای رشد فضائل اخلاقیاند. اگر فردی ظاهرا خوشاخلاق و خوشرفتار باشد ولی نماز و روزه به جا نیاورد، موقعیت او در منظومه فکری و تربیتی اسلام چگونه است؟نخست باید دانست عمل به عبادات، نماد پذیرش ولایت الهی و عمق معرفت توحیدی است.
اگر کسی قلبا نماز و روزه را قبول دارد اما ترک میکند، گناهکار است اما از دایره اسلام خارج نمیشود؛ در حالیکه انکار قلبی و زبانی این واجبات تا حدی که به انکار خدا و پیامبر برسد، موجب خروج از اسلام و حکم کفر میشود.
امّا مهمتر این است که اخلاق جدا از معنویت و بندگی، بنایی بیریشه است. هر فضیلتی بیحضور خدا و بدون پیوند درونی با نماز، دوام، ژرفا و اثرگذاری حقیقی ندارد. نماز همانگونه که قرآن میفرماید، انسان را از زشتیها و بدیها بازمیدارد و اصلیترین سد محافظ اخلاق است. در تربیت دینی تربیتیافتگان، ریشهیابی و عمق دادن به اخلاق، حتما باید با تغذیه از سرچشمه بندگی همراه گردد.
تشبیه کسی که بدون نماز به اخلاق نیک بسنده میکند، مانند کسی است که به شکلاتی شیرین قانع شده و از باغ پرمیوهی ایمان غافل است. یعنی لذتهای اخلاقی و انسانی بدون ارتباط با خدا، سطحی و ناپایدار است و چه بسا افراد در طول زمان تحت فشار وسوسهها و شرایط، اخلاق انسانی خود را از دست بدهند؛ چراکه فاقد پشتوانه تعهد الهیاند.
راهکارهای تربیتی برای رفع این شبهه و ارتقای رویکرد دینی:
۱. آموزش رابطه اخلاق و عبادت:برای نوجوانان و جوانان باید روشن کنیم که نماز، تغذیه معنویِ روح است و اخلاقها وقتی ارزش دارند که از سرچشمه الهی بجوشند. بسیاری از نوجوانان و حتی بزرگسالان، ارتباط معنوی و منطقی بین اخلاق نیکو و عبادت را درک نکردهاند و تصور میکنند میتوان بدون نماز و ارتباط با خدا، انسانی والا و خوشاخلاق بود.
وظیفه مربی و کارشناس مذهبی، تبیین این حقیقت است که اخلاق بدون اتصال به خدا، فاقد ضمانت و عمق است و همچون ساختن بنیادی محکم، نیازمند پیوند با سرچشمه فضیلت است. این آموزش را میتوان با ذکر مثالهایی از قرآن و سیره اهل بیت (علیهم السلام) و حتی حکمتهای علمی و روانشناسیِ ارتباط پرستش و کنترل نفس با ثبات اخلاق بیان نمود.
نمونه عملی: برگزاری کارگاههای ترک عادات بد با محوریت نماز، تأکید بر جمله «إن الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر» و برجسته کردن مثالهایی ملموس از اطرافیان.
۲. گفتگوی استدلالی:
در جلسات مشاوره یا کانونهای تربیتی، تفاوت پایدار بودن فضائل انسانی با و بدون نماز را به خوبی تحلیل کنیم (مثلا مثالهایی عملی از تغییر رفتار افراد بینماز با فشار جامعه یا زمان).
بهجای نصیحت صرف یا اجبار، باید نوجوانان و جوانان را به گفتگوهای اندیشهورزانه دعوت کرد. این بحثها باید بر پایه پرسش و پاسخ، نقد و قانعسازی منطقی باشد. مثلا بررسی کنیم چرا بعضی جوامع یا افراد بینماز، در برابر فشارها، لغزش اخلاقی بیشتری دارند؟ چه چیزی میتواند اخلاق انسان را از گزند هوسها و منفعتطلبی نجات دهد؟ حتی طرح آسیبشناسی «اخلاق سکولار» و نقاط ضعف آن یک بحث جذاب و اثرگذار خواهد بود.
نمونه عملی: تشکیل گروههای گفتگو درباره دوام یا آسیبپذیری اخلاق در جامعه غربی یا محیطهای غیر مذهبی و تحلیل ریشهای آن با حضور معلم اخلاق و دانشآموزان.
۳. تجربهی شخصیسازی شده:
زمینه را فراهم کنیم تا جوانان و نوجوانان شیرینی ارتباط با خدا و آرامش و معنویت بعد از نماز را تجربه کنند.
گاهی یک تجربه شیرین معنوی یا حس آرامش پس از نماز، بیشتر از دهها ساعت آموزش اثرگذار است. باید برای مخاطبین امکان تجربه معنویت را فراهم کنیم؛ مثلاً شرکت در اردوی معنوی، خلوت با خدا در مسجد یا محیط طبیعت، یا دعوت به یک نماز جماعت پرشور. حتی یک لحظه توجه عمیق در قنوت یا احساس سبکی بعد از نماز شب، میتواند موتور حرکت جوان به سوی نماز شود.
نمونه عملی: برگزاری شبهای احیا، مناجاتخوانی، و جلسات خودکاوی معنوی یا شرکت در اردوهای زیارتی و معنوی.
۴. الگوسازی:
نمونه عملی و عینی، رفتارهایی را که از عبادت سرچشمه گرفته است به نوجوانان و جوانان معرفی کنیم. زندگینامه بزرگان دین، شهدا، معلمان اخلاق و حتی مشاهیر معاصر که اخلاق و موفقیت خود را محصول عبادت و رابطه با خدا میدانند، میتواند الهامبخش باشد. همچنین نقاط ضعف و سرنوشت افراد مشهوری که بدون معنویت به ظاهر موفق، ولی از نظر اخلاق یا آرامش دچار چالش شدند را نیز بررسی کنیم.
نمونه عملی: پخش مستند یا معرفی کتابهایی درباره بزرگان دین و اخلاق مثل شهید بهشتی، علامه طباطبایی یا حتی داستانهای کوتاه از زندگی امروزیها.
۵. تقویت معرفت دینی:
بدون شناخت عمیق حکمت نماز، فلسفه تکلیف و نقش تربیتی عبادات، انگیزهای برای استمرار آن ایجاد نمیشود. آموزش فلسفه احکام، آثار تربیتی نماز و نقش آن در استحکام اراده و سلامت روان، باعث رغبت عمیقتری به نماز میشود. این آگاهی را میتوان از طریق جلسات معارف، بیان روایات و همفکری با اساتید دین شناسی ایجاد کرد.
نمونه عملی: برگزاری دورههای معرفت دینی با موضوع «رازها و آثار نماز» یا مسابقات کتابخوانی با محوریت فلسفه تکالیف دینی.
۶. محیط و تشویق جمعی:
فضای جمعی همیشه محرک قوی برای پذیرش رفتارهای مثبت است. شرکت در نماز جماعت، محافل مذهبی و فعالیتهای گروهی مذهبی، علاقه به نماز را تقویت و از انزوا و تردید میکاهد. تشویق دستهجمعی، استفاده از مشوقهای معنوی یا حتی پاداشهای نمادین میتواند میل به نماز را در محیط خانواده یا مدرسه افزایش دهد.
نمونه عملی: برگزاری مسابقات گروهی نماز، تهیه جدول حضور در نماز جماعت، حلقههای صالحین و تقدیر از جوانان متعهد در جمع دوستان یا خانواده.
جمعبندی:
دین مبین اسلام بین اخلاق و معنویت جدایی نمیبیند؛ اخلاق ریشهدار و ماندگار، رهآورد بندگی و پیوند مستمر با خداست.در فضای تربیت اسلامی، عبور از سطح «اخلاق عرفی» به «اخلاق الهی» هدف نهایی است. انسان خوشاخلاق اما بینماز، هرچند پسندیدهتر از افراد بداخلاق است، ولی همچنان از سرچشمه اصلی کمال و تضمین استمرار فضائل انسانی محروم خواهد ماند.
نماز و سایر عبادات نه تنها روحیه شکرگزاری و تواضع خاطر انسان را تقویت میکند، بلکه به رفتارها معنا، تداوم و ویژگی الهی میبخشد.
تربیت دینی موفق آن است که مخاطب را قانع کند تنها با پیوند اخلاق به عبادت، زندگی به سبکی سرشار از آرامش، رشد و رستگاری واقعی تبدیل میشود.
راه تربیت همواره برخورد توأم با عشق، حکمت، پرسشگری، تجربه عملی و ایجاد فضای مثبت مذهبی است. چنین رویکردی است که جوان امروز را در مسیر ارتباط پایدار و معنوی با نماز و خداوند قرار میدهد.2
پینوشتها:
1. یکصد و ده پرسش و پاسخ درباره نماز، مجتبی کلباسی، تهران: انتشارات ستاد اقامه نماز، چاپ: اول، زمستان 1386.
2. شرح اختصاصی این مطلب توسط کارشناس مذهبی راسخون نوشته شده است.
نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون