نماز بیرفتار یا رفتار بینماز؟ اشتباه بزرگ در یک مقایسه رایج
پرسش :
کسی که نماز می خواند ولی دیگران را اذیت می کند بهتر است؛ یا کسی که نماز نمی خواند اما به دیگران کمک می کند؟
پاسخ :
برخی مقایسه ها ذهن را دچار خطا می کند. برای رفع چنین خطایی، باید مبنای مقایسه را اصلاح کرده، به آن صورت منطقی داد. مقایسه صحیح در این مورد آن است که بگوییم:
فردی که نماز می خواند و مردم آزاری هم می کند، بهتر است؛ یا کسی که نماز می خواند و به کسی هم آزاری نمی رساند.
یا آن که گفته شود: شخصی که نماز نمی خواند و مردم آزاری نمی کند، بهتر است؛ یا شخصی که نماز نمی خواند و مردم آزاری می کند.
پاسخ سؤالات یاد شده روشن است. در هر صورت در پاسخ مقایسه ای که در سؤال آمده می توان گفت: دو طرف هر کدام دارای یک امتیاز مثبت و یک امتیاز منفی هستند؛ ولی نه آزار دادن مردم مربوط به نماز خواندن است و نه ترک آزار آنان ربطی به تارک الصلاة بودن دارد.
از سوی دیگر هم آزار دادن مردم، دارای مراتب مختلف است و هم ترک نماز. آزار دادن از مراتب بسیار پایین شروع می شود؛ مثلاً در روایات آمده است: «پایین ترین مرتبه ظلم آن است که سواره به پیاده بگوید: کنار برو». و مراتب بسیار بالای آن مانند آدم کشی و... است.
ترک نماز نیز صورت های مختلف دارد. ممکن است گاهی به جهت سهل انگاری باشد و ممکن است گاهی به سبب انکار دین، خدا و احکام باشد. هر دو ترک نماز است؛ اما اولی موجب کفر نیست؛ ولی صورت دوم موجب کفر و خروج از دین است.
حال کدام مرتبه منظور است؟ بدیهی است که قضاوت کلی در این موارد منطقی نیست و هر کدام حکمی متفاوت از یکدیگر دارند.(1)
این پرسش در ظاهر ساده است، اما از نظر منطق مقایسه، اشکال بنیادین دارد.
علت، آن است که ما دو مقوله متفاوت را که پیوند مستقیم علت و معلولی با هم ندارند، مقابل هم قرار دادهایم: نماز - که یک تکلیف عبادی و رابطهساز با خداوند است؛ و رفتار اجتماعی - که به کیفیت تعامل ما با بندگان خدا برمیگردد.
مقایسه درست چنین وضعیتی این نیست که «نماز با مردمآزاری» را در برابر «بینمازی با خدمت به خلق» بگذاریم، بلکه باید معیار را همجنس قرار دهیم. مثلاً بپرسیم:
شخصی که نماز میخواند و مردمآزاری میکند بهتر است یا کسی که نماز میخواند و مردمآزاری نمیکند؟
یا شخصی که نماز نمیخواند و مردمآزاری ندارد بهتر است یا کسی که نماز نمیخواند و مردمآزاری دارد؟
پاسخ در این چارچوب بسیار روشن میشود. وقتی معیار درست باشد، دیگر چنین دوگانهای، نبرد «عبادت علیه اخلاق» نخواهد بود.
از طرفی باید فهمید که هم «ترک نماز» و هم «آزار دیگران» مراتب مختلفی دارند:
مردمآزاری: از مرتبه بسیار خفیف (مثل کنار زدن عابر پیاده بیدلیل) تا مرتبه سنگین مانند قتل.
ترک نماز: از بیتوجهی و سهلانگاری که گناه کبیره است ولی موجب کفر نمیشود، تا انکار خدا و احکام نماز که موجب ارتداد است.
پس بدون دانستن شدت، انگیزه و ماهیت هر کدام از این موارد، نمیتوان حکم کلی داد که کدام بهتر یا بدتر است.
حقیقت آن است که دین اسلام، برای انسان مؤمن، هم عبادت را میخواهد و هم حسن خلق را. نمازخوانی بدون رعایت اخلاق حسنه و حقوق مردم نقص دارد، و اخلاقمداری بدون ارتباط با خدا، از نگاه دین کامل نیست. هنر انسان مؤمن، جمع کردن لذت بندگی با زیبایی رفتار انسانی است.(2)
پینوشتها:
1. یکصد و ده پرسش و پاسخ درباره نماز، مجتبی کلباسی، تهران: انتشارات ستاد اقامه نماز، چاپ: اول، زمستان 1386.
2. شرح اختصاصی این مطلب توسط کارشناس مذهبی راسخون نوشته شده است.
نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون
برخی مقایسه ها ذهن را دچار خطا می کند. برای رفع چنین خطایی، باید مبنای مقایسه را اصلاح کرده، به آن صورت منطقی داد. مقایسه صحیح در این مورد آن است که بگوییم:
فردی که نماز می خواند و مردم آزاری هم می کند، بهتر است؛ یا کسی که نماز می خواند و به کسی هم آزاری نمی رساند.
یا آن که گفته شود: شخصی که نماز نمی خواند و مردم آزاری نمی کند، بهتر است؛ یا شخصی که نماز نمی خواند و مردم آزاری می کند.
پاسخ سؤالات یاد شده روشن است. در هر صورت در پاسخ مقایسه ای که در سؤال آمده می توان گفت: دو طرف هر کدام دارای یک امتیاز مثبت و یک امتیاز منفی هستند؛ ولی نه آزار دادن مردم مربوط به نماز خواندن است و نه ترک آزار آنان ربطی به تارک الصلاة بودن دارد.
از سوی دیگر هم آزار دادن مردم، دارای مراتب مختلف است و هم ترک نماز. آزار دادن از مراتب بسیار پایین شروع می شود؛ مثلاً در روایات آمده است: «پایین ترین مرتبه ظلم آن است که سواره به پیاده بگوید: کنار برو». و مراتب بسیار بالای آن مانند آدم کشی و... است.
ترک نماز نیز صورت های مختلف دارد. ممکن است گاهی به جهت سهل انگاری باشد و ممکن است گاهی به سبب انکار دین، خدا و احکام باشد. هر دو ترک نماز است؛ اما اولی موجب کفر نیست؛ ولی صورت دوم موجب کفر و خروج از دین است.
حال کدام مرتبه منظور است؟ بدیهی است که قضاوت کلی در این موارد منطقی نیست و هر کدام حکمی متفاوت از یکدیگر دارند.(1)
شرح بیشتر
یکی از پرسشهای پر تکرار در گفتگوهای عمومی بین مردم این است: «آیا بهتر نیست به جای نماز خواندن و آزار مردم، نماز نخوانیم ولی به دیگران کمک کنیم؟»این پرسش در ظاهر ساده است، اما از نظر منطق مقایسه، اشکال بنیادین دارد.
علت، آن است که ما دو مقوله متفاوت را که پیوند مستقیم علت و معلولی با هم ندارند، مقابل هم قرار دادهایم: نماز - که یک تکلیف عبادی و رابطهساز با خداوند است؛ و رفتار اجتماعی - که به کیفیت تعامل ما با بندگان خدا برمیگردد.
مقایسه درست چنین وضعیتی این نیست که «نماز با مردمآزاری» را در برابر «بینمازی با خدمت به خلق» بگذاریم، بلکه باید معیار را همجنس قرار دهیم. مثلاً بپرسیم:
شخصی که نماز میخواند و مردمآزاری میکند بهتر است یا کسی که نماز میخواند و مردمآزاری نمیکند؟
یا شخصی که نماز نمیخواند و مردمآزاری ندارد بهتر است یا کسی که نماز نمیخواند و مردمآزاری دارد؟
پاسخ در این چارچوب بسیار روشن میشود. وقتی معیار درست باشد، دیگر چنین دوگانهای، نبرد «عبادت علیه اخلاق» نخواهد بود.
از طرفی باید فهمید که هم «ترک نماز» و هم «آزار دیگران» مراتب مختلفی دارند:
مردمآزاری: از مرتبه بسیار خفیف (مثل کنار زدن عابر پیاده بیدلیل) تا مرتبه سنگین مانند قتل.
ترک نماز: از بیتوجهی و سهلانگاری که گناه کبیره است ولی موجب کفر نمیشود، تا انکار خدا و احکام نماز که موجب ارتداد است.
پس بدون دانستن شدت، انگیزه و ماهیت هر کدام از این موارد، نمیتوان حکم کلی داد که کدام بهتر یا بدتر است.
حقیقت آن است که دین اسلام، برای انسان مؤمن، هم عبادت را میخواهد و هم حسن خلق را. نمازخوانی بدون رعایت اخلاق حسنه و حقوق مردم نقص دارد، و اخلاقمداری بدون ارتباط با خدا، از نگاه دین کامل نیست. هنر انسان مؤمن، جمع کردن لذت بندگی با زیبایی رفتار انسانی است.(2)
پینوشتها:
1. یکصد و ده پرسش و پاسخ درباره نماز، مجتبی کلباسی، تهران: انتشارات ستاد اقامه نماز، چاپ: اول، زمستان 1386.
2. شرح اختصاصی این مطلب توسط کارشناس مذهبی راسخون نوشته شده است.
نویسنده: سیدامیرحسین موسوی تبار
منبع: تحریریه راسخون