The current route :
با کوه های آتشفشانی ایران آشنا شوید
کوه های اساطیری ایران و جهان
«دوستی با پیامبر(ص): از اطاعت خدا تا نورانیت بندگی»
حافظ در اندیشه رهبر انقلاب؛ راز پیوند جاودانه قرآن، هنر و هویت ایرانی
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 9: نظام مدیریت ریسک
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 8: انطباق با الزامات
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا - فصل 3؛ ماده 7: اصلاحات پیوست سوم
از خطرناک ترین قبیله دنیا چه می دانید؟
اطلاعات جالبی که درباره کوه دماوند باید بدانید!
همه آنچه باید درباره میگ 29 روسی بدانید
مزار حضرت یعقوب (علیه السلام)
حمامی که تنها با یک شمع گرم می شد
مهاجرت حیوانات
مزار حضرت اسحاق (علیه السلام)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
دل نوشته هایی در بزرگداشت حافظ
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
مخترعین معروف و اختراعات آنان
پیش شماره شهر های استان تهران

پسر بچه و كره اسب
روزگاری مردی بود كه همسرش درگذشته و پسر كوچكی برای او باقی گذاشته بود. مرد با خود اندیشید كه برای او و پسرش بهتر این است كه او دوباره زن بگیرد، زیرا نمیتوانست تنها زندگی كند.

ارو و تزار
هر سال ارو مقداری از بهترین میوههای باغ خود را برای تزار به ارمغان میبرد. روزی او به زن خود گفت: -می خواهم فردا مقداری از این بهها را برای تزار ببرم. ببین چه درشت و رسیدهاند!

بزرگترین نسخهی دارو
دهقانی با ارابهای كه گاوی آن را میكشید به شهر آمد و در برابر داروخانهای ایستاد. او در بزرگی از ارابه بیرون آورد و آن را به دكان برد.

پری كوچك
روزگاری شاهی بود كه تنها یك پسر داشت. شاه و شهبانو پسر خود را بسیار دوست داشتند. چون پسرشان به سن بلوغ رسید جشنی برپا كردند و مردم را نیز دعوت كردند تا در آن جشن و شادمانی شركت كنند. از همهی نقاط كشور...

دو پول سیاه
در زمانهای بسیار قدیم، در دهكدهای، مردی بسیار تنگدست زندگی میكرد. او به هر كاری دست زده بود، سعی و كوشش بسیار كرده بود، اما در كارش گشایشی پیدا نشده بود و نتوانسته بود خود را از چنگ فقر و بینوایی برهاند....

من اهل ساراجئو نیستم
مردی جوان به نزد سلمانی رفت تا ریشش را بتراشد. سلمانی، كه مردی شوخ بود، خواست با مشتری خود شوخیای بكند، پس از او پرسید:

بزرگترین دروغها
مردی پسر خود را برای آرد كردن گندم به آسیا فرستاد و سفارشش كرد كه هرگاه به آسیایی برسد كه در آن با مرد كوسهای روبه رو بشود از او حذر كند؛ زیرا كوسه به حقه بازی و دغلكاری معروف بود.

كبادالوك (پسرك عرب)
در زمانی بسیار قدیم سلطانی در قسطنطنیه (استانبول امروزی) میزیست كه دختری چنان زیبا و فریبا داشت كه مانندش در هیچ جای جهان پیدا نمیشد. پس از آنكه دختر ببالید و برآمد و به سن و سالی رسید كه دختران معمولاً...

ملانصرالدین هدیهای را پس می دهد
روزی مردی روستایی به دیدن ملانصرالدین آمد و خرگوشی برای او تحفه آورد. ملا او را با خوشرویی به خانهی خود پذیرفت و شامش داد و شب را در خانهی خود خوابانید.

گوشهای تزار تراژان
مدتها پیش تزاری بود كه او را تراژان مینامیدند. این تزار امپراتوری پرنعمت و پهناوری داشت، بر سپاهی بزرگ و نیرومند فرمان میراند و در كاخی پرشكوه زندگی میكرد؛ لیكن با وجود آن همه ناز و نعمت و قدرت و دولت...