0
The current route :
گوسفند و گاو و شتر داستان

گوسفند و گاو و شتر

... روزی از روزها، گوسفندی و شتری و گاوی با هم در حال رفتن به خانه شان بودند، که در بین راه تکه علف تازه ای که غذای لذیذی برای چارپایان است یافتند و هر یک می‌خواستند که آن را برای خود بردارند، چونکه مقدار...
موسی (ع) و مرد زیاده طلب داستان

موسی (ع) و مرد زیاده طلب

... در زمان حضرت موسی علیه السلام شخصی بود که بسیار زیاده خواه بود و دوست داشت هر آنچه که ندارد را بدست آورد و آنچه را که نمی‌داند، بداند و آنچه را که نمی‌تواند انجام دهد.
شیر و روباه و گرگ داستان

شیر و روباه و گرگ

... در یک روز از روزهای خدا، شیر سلطان جنگل به همراه گرگ و روباه که خدمتگزارانش بودند برای شکار به کوه و دشت رفتند و با یکدیگر تمام کوهها و دشتها را زیر پا گذاشتند.
مرد فقیر و گنج پنهان داستان

مرد فقیر و گنج پنهان

در روزگاران بسیار دور و در یکی از شهرهای دور، فقیری زاهد و بسیار درمانده زندگی می‌کرد که هیچ چیزی در این دنیا برای خود نداشت. او نه جایی برای استراحت و خوابیدن داشت و نه غذایی برای خوردن و نه پوشاک مناسبی...
زشت و زیبا داستان

زشت و زیبا

... در روزگاران گذشته پادشاهی بود که علاقه بسیار زیادی به شکار داشت و هر وقت فراغتی بدست می‌آورد با همراهی بعضی از نزدیکان و دوستان خود برای شکار و سیر و سیاحت به صحرا می‌رفت و به گردش و شکار می‌پرداخت.
علم نیمه کاره داستان

علم نیمه کاره

... در روزگار گذشته برخی از علوم مثل حکمت و یا منطق رونق بیشتری داشتند و علاقمندان نیز به تحصیل و فراگیری آن رغبت بیشتری نشان می‌دادند. در آن دوران‌ها دانشمندی بود که آن علم را تدریس می‌کرد و هر چند وقت...
درخت مراد داستان

درخت مراد

... در روزگاران پیشین و در زمانهای قدیم در شهری از شهرها درخت بزرگ و بلندی بود با شاخه‌ها و برگهای بسیار زیاد و با تنه خیلی کلفت که اگر شش هفت نفر دست به دست هم می‌دادند دست‌هایشان به دور آن نمی رسید،...
دوستان نادان داستان

دوستان نادان

داستانی آموزنده درباره غفلت فرزند و دقت نکردن به وصیت پدر و خواسته‌های مادر و دل دادن به دروغ‌های دوستان نابکار و از دست دادن زراعت و کشاورزی و عاقبت کار
سه دزد حریص داستان

سه دزد حریص

... در روزگاران گذشته سه دزد برای دزدی کردن از مال مردم با هم شریک شدند. آنها اموال مردم را مانند بسیاری از دزدان با هم می‌دزدیدند و برای دزدیدن حیله ها و نیرنگ هایی بکار می‌بردند و در این باره نقشه ها...
دزد و ساس داستان

دزد و ساس

... روزی یک دزد می خواست که به خانه یک فرد ثروتمند دستبرد بزند و تمام اموال او را بدزدد. او در فکرش نقشه ها می کشید و حیله ها بکار می‌برد و با نیرنگها و حقّه ها می خواست تا به مراد دل خویش برسد.