0
The current route :
مرد وامدار و خواجه بخشنده داستان

مرد وامدار و خواجه بخشنده

... در روزگارانی نه چندان دور، مردی زندگی می‌کرد که برای امرار معاش و گذران زندگی و خرج خود و زن و فرزندانش بسیار قرض کرده بود و به همین جهت به افراد زیادی بدهکار بود. این مرد به یک نفر بیش از همه بدهکار...
کرامات حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم) داستان

کرامات حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم)

... در زمان پیغمبری حضرت محمد(صلی الله علیه و اله و سلم)، روزی کاروانی از مکه به مدینه می‌آمد، اما در راه آب و آذوقه اش تمام شد و از قضا در وسط صحرای بی آب و علف هم گیر کرده بودند و تا آبادی هم راه زیادی...
مرد ترک و خیاط دزد داستان

مرد ترک و خیاط دزد

... در زمانهای قدیم، در شهری از شهرهای کشورمان ایران، یکی نفر معرکه گرفته بود و از دزدیهای عجیب صحبت می‌کرد و از تردستیها و عجایب کار دزدان سخن می‌گفت تا اینکه به یک خیاط رسید و از دزدیها و کلکها و نیرنگهای...
زاهد و امتحان الهی داستان

زاهد و امتحان الهی

... در زمانهای بسیار دور کوهی و در نزدیکی شهری، زاهدی زندگی می‌کرد که از دنیا بریده بود و در کوهها مشغول عبادت و مناجات با خداوند متعال بود. او از همه چیز و همه کس دل کنده و از شهرنشینی و همنشینی با مردم...
استاد و شاگردانش داستان

استاد و شاگردانش

... در یکی از شهرهای بزرگ مکتبخانه ای بود که استادی در آنجا کار تعلیم و تربیت بچه‌ها بر عهده داشت. در آن زمانها، آنهایی که درس می‌خواندند تعدادشان کم بود و مکتب خانه‌ها نیز که همان مدرسه‌های فعلی می‌باشند،...
شیخ محمد سرزی داستان

شیخ محمد سرزی

... در دوران قدیم در شهر غزنین، زاهدی زندگی می‌کرد که نامش شیخ محمد سرزی بود. این زاهد متقی بسیار خویشتن دار و پرهیزگار بود و روزها روزه می‌گرفت و شبها را نیز به دعا و نیایش می‌پرداخت و همیشه ایام را به...
وزیر مکار و قوم نصاریان داستان

وزیر مکار و قوم نصاریان

... در روزگاران گذشته، بعد از ظهور حضرت عیسی علیه السلام با آنکه آن حضرت کتاب و شریعت آورد و همگان را به سوی دین عیسوی دعوت کرد و تمامی مردم دنیا از هر طبقه و صنفی که بودند به دین وی گرویدند، اما او
خواب گنج دیدن داستان

خواب گنج دیدن

... در روزگاران دور در شهر بغداد مردی زندگی می‌کرد که از پدرش به او ارث و میراث زیادی رسیده بود. او مردی خوشگذران بود و زیاد ولخرجی می‌کرد و همیشه مهمانی می‌داد و از میراثی که پدرش برای او گذاشته بود،...
قضات حضرت داود (علیه السلام) داستان

قضات حضرت داود (علیه السلام)

... در زمان حضرت داود علیه السلام روزی دو نفر با هم مشغول مشاجره بودند. پس آنها نزد حضرت داود آمدند و از آن حضرت تقاضای قضاوت میان خودشان را کردند.
زاهد بی باک و مسجد دلهره آور داستان

زاهد بی باک و مسجد دلهره آور

... در زمانهای نه چندان دور در نزدیکی شهر ری که اکنون نزدیک تهران بزرگ است و در آن مرقد مطهر شاه عبدالعظیم می‌باشد، مسجدی بود که بسیار قدیمی بود و همه جا شایع شده بود که هر کس در آن مسجد یک شب را بخوابد،...