The current route :
چرا ایردراپهای ارز دیجیتال مهم هستند؟
40 گام برای آرامش سیاسی: رهنمودهای مقام معظم رهبری
پشت پرده هجمه به امامزادگان؛ چرا دشمن از این اماکن متبرکه میترسد؟
جایگاه امامزادگان در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی
جایگاه کارگران در نظام اقتصادی اسلام و نقش آنان در توسعه اقتصادی کشور
تجلیل از مقام معلم در اسلام: از جایگاه الهی تا تربیت نسلها
نقش نهضت حسینی در پیدایش، پیروزى و تداوم انقلاب اسلامى ایران
پاسخ به پرسشها و شبهاتی پیرامون قیام حسینی به قصد امر به معروف
ویژگی های شخصیتی مدیر شایسته: هوش
ویژگی های شخصیتی مدیر شایسته: بردباری و خویشتنداری
نحوه خواندن نماز توبه روز یکشنبه
پیش شماره شهر های استان تهران
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز حاجت روز یکشنبه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟

شب چلّه و مادر بزرگ
وقتي وارد خونه بابا بزرگ شدم و پا به درون اتاق گذاشتم، از حيرت خشکم زد و از تعجب دهانم باز ماند. هاج و واج مانده بودم چه کار کنم؟ زل زده و محو تماشاي بساط سفرة شب چله و سور و ساتي شدم که مادر بزرگ راه...

آن شب قدري که گويند اهل خلوت...
رمضان سيماي دِه را تا اندازه اي تغيير مي داد، و در زندگي ما نيز تأثير مي نهاد: سير کار کندتر مي شد، افراد بيکار و منتظر- منتظر گذشتن وقت- بيشتر در کوچه ها ديده مي شدند؛ نماز جماعتها رونق بيشتري به خود...

روایتی خواندنی از جنگاوری حضرت عباس(ع) در ۱۳سالگی
ابوشعثا گفت: اهل شام مرا حریف هزار سوار میدانند، دون شان من است جنگ تن به تن با این یکه سوار. اما یکی از پسران هفتگانهام را میفرستم تا سرش را برایت بیاورد. جوان ابوشعثا در دم با شمشیر آن نوجوان به دو...

یک روز بارونی
توی این روزهای بارانی اخیر منتظر تاکسی موندن واقعا خیلی سخته مخصوصا وقتی راننده ها هم بی انصافی به خرج داده و از جابجایی مسافر به صورت عادی خودداری کنند. این اتفاق برای ما رخ داد و راننده خط بی توجه به...

آن مرد در برفک آمد(2)
کلاس چهارم دبستان، وقتي کاوه بديعي به عنوان بدترين فوتبالبست کلاس، پشت يک ضربه پنالتي قرار گرفت. چشم هايش را بست وتوپ را جلوي چشم هاي از حدقه در آمده هم کلاسي هايش به زير طاق دروازه کوبيد. ازآن روز به...

آن مرد در برفک آمد(1)
34 سالش است.در يک شرکت کار مهندسي مي کند.از طاس شدن، شکم آوردن و 40سالگي مي ترسد. ازمسواک زدن بدش مي آيد. هرغذايي را بانان مي خورد. جوجه کباب را خوب درست مي کند مي ترسد کارت سوختش را در پمپ بنزين جا بگذارد....

طرحي براي يك فيلم كوتاه
پيراهن نو و گل منگلي پوشيده بود، اشاره مي كرد به مستراح عمومي. پيرشده بود و لبخند ساده و مهرباني روي لب هايش بود. مردم دسته دسته با رخت هاي نو از جلويش مي گذشتند. نگاهش مي كردند. پوزخندي مي زدند و رد مي...

شب عيد با يك چمدان اسكناس
عيدهاي گذشته....وقتي مي گويم «گذشته» يعني خيلي دورها، دورتر از ديروز و پريروز...شايد نيم قرن پيش، شايد هم بيش تر...آن عيدها، هوا هم يك جور ديگري بود؛ بوي عيد مي داد، از حوالي يك ماه مانده به عيد، آن بوي...

جلوي سينماي عيد...
نامه ات رسيد و خيلي ممنون. جلوترش ماجراي سير و سياحت ات را در خيابان بچگيها خواندم و حظ بردم. ضمناً اين سؤال برايم ايجاد شد كه (مي بخشي) شما مي روي به محله ي بچگيها به دنبال چي؟ چه اثر و يادگاري از پنجاه...

بانجي جامپينگ
توي آن هواي بهاري، وسط پارك ايستاده ام. هوا تاريك است و هيچ كس توي پارك نيست. دويدن را بايد قبل از طلوع آفتاب شروع كرد؛ مثل راكي كه قبل از شروع شدن هوا به خيابان مي آمدن و آن قدر مي دويد كه تمام لباس هايش...