0
The current route :
زمان کوچه فرحناز داستان

زمان کوچه فرحناز

توي نقشه مي چرخم،کليک کليک.خيابان پور مرادياني مي خوردبه کوچه ظهراب نيا .ظهراب نشنيده ام تا حالا.ظهر به اضافه آب.ظٌهر يا ظَهر؟ادامه آذربايجان مي خورد به مترو آزادي.چه خوب.ولي صبح ها که بخواهم بروم شرکت...
آن چه در باه زيپور نمي دانيم داستان

آن چه در باه زيپور نمي دانيم

ساعت از ده و نيم صبح گذشته بود که زن ناگهان يادش آمد امروز تولد شوهرش است.هويج هاي خرد شده روي پيشخوان آشپزخانه بودند و گوشت سينه مرغ توي قابلمه مي جوشيد.تاريخ هايي را که در ذهن داشت مرور کرد:بيست و هفتم...
پايان شب سيه داستان

پايان شب سيه

«لجاره» در سه کنج اتاق چندک زده بود و مدام ورد و افسون مي خواند؛ و هرازگاهي زير چشمي نگاه چندش آوري به من مي دوخت. شايد به اعتقاد خودش دعا مي خواند، ولي من خوب مي دانم که او سحر و جادو را با دعا و ثناء...
خالي داستان

خالي

«رياست محترم دادگاه ايالتي، قضات گرامي، حضار محترم، همان گونه که طي سخنان قبلي، با ادله و براهين مبرهن به عرض دادگاه رساندم، متهم بعد از راهپيمايي و تظاهرات خياباني روز هيجدهم اکتبر، به اتفاق سه تن از...
یك گِل دوست بدتر از هزار سنگ دشمن داستان

یك گِل دوست بدتر از هزار سنگ دشمن

مردی بود دو دختر داشت خیلی از آنها خوب نگهداری می‌كرد، وسواس داشت كه دخترها چون خوشگلند از خانه كمتر بیرون روند كه چشم اشخاص ناشایست به آنها نیفتد. دخترها دستور پدر را شنیده بودند اما از بس دلشان در خانه...
من مُرده ام داستان

من مُرده ام

باد به شدت مي وزيد و قطرات درشت باران را به شيشه پنجره ها مي کوفت. گرچه دريا هنوز کاملا طوفاني نشده بود ولي صداي برخورد امواج با ساحل به گوش خانم سواوکونور مي رسيد. او از پشت پنجره، به شب نگاه کرد. انگار...
زن پُر چانه داستان

زن پُر چانه

-عزيزم چي دوست داري برات بيارم؟ چاي يا قهوه؟ چرا در اتاق را بستي؟ صداي راديو خيلي بلند ممکنه اعصاب گوش هات آسيب ببينه... مي دونم فکرت را چي مشغول کرده، اون سکه هاي لعنتي... سکه ها کم بودن، وقتي چند تا...
آيا نويسنده، هنرمند است؟ داستان

آيا نويسنده، هنرمند است؟

در ارتباط با نقد داستان يا شعر و به طور کلي نقد ادبيات هنري گاهي سخناني مطرح مي شود که جاي تأمل و تفکر بسيار دارد و داشتن بحث مختصري در اين رابطه عاري از لطف نيست.
سووشون رمان ممتاز فارسي داستان

سووشون رمان ممتاز فارسي

«سووشون» رماني است تاريخي، سياسي، اجتماعي، به قلم بانوي بزرگ ادبيات داستاني کشور، دکتر «سيمين دانشور»، همسر مرحوم استاد جلال آل احمد، نويسنده خلاق معاصر.
نبرد با توپ داستان

نبرد با توپ

کشتي، ملوان، زندگي بر روي آب، ناخدا، جنگ در دريا و ...موضوع هايي است که کم و بيش برايمان آشناست، اما نبرد با توپ، ما را به ياد جنگ هاي دريايي کشورهاي اروپايي مي اندازد که در ميان امواج سهمگين و گاه آرام...