The current route :
ازعربستان تا روم: تصویری از جاهلیت جهانی قبل از میلاد پیامبر اکرم (ص)
قوی ترین تقویت کننده اعصاب
ناب ترین اشعار مولانا
موانع و منافع اجرای قانون سوت زنی
چگونه با خامه صبحانه خامه قنادی درست کنیم؟
نحوه نگهداری شیر مادر در یخچال و فریزر و دمای اتاق
چگونه با حنا موهای سفید خود را قهوه ای کنیم؟
ضرورت استفاده از اطلاعات مردم پایه
صدای وحدت از دل آیات و گفتار تفسیری مقام معظم رهبری
آسیب اتصال پسزمینه به اینترنت در تلفن همراه
خسوف و كسوف در زمان غیرطبیعی
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان گیلان
پیش شماره شهر های استان تهران
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟

پا به پای اسب مرگ
میبری کجا مرا نیزه دار آفتاب این منم سپیدهام بی قرار آفتاب هر کجا نشستهام بی صدا شکستهام من نبودهام چرا در کنار آفتاب پا به پای اسب مرگ آمدم ز راه دور

بیعتی بی دست میخواهد وفای حیدری
بر سر دستش سری، در دست دیگر پیکری هستیاش را کرده پرپر غنچه نیلوفری نور را بگرفته در مشتش چو خورشید یقین میدرخشد در شبی تاریک روشن اختری بال و پر زخمی هوای نغمهای دارد گلوش

بهانه برای گریستن
ای بهترین بهانه برای گریستن وی داغ جاودانه برای گریستن با نام داغدار تو ای لاله بهشت زیباست هر ترانه برای گریستن نام تو در گشایش دلهای داغدار رمزی است عاشقانه برای گریستن

بهاری تلخ
رو سوی خیمهها، بهاری تلخ جادهای سرنگون، سواری تلخ تناش از دستها جدا برخاست داشت با تشنگان قراری تلخ

به نام عشق
...ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها میشود از دست کمان خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود

به لحن ماهِ شب توفان
به لحن ماهِ شب توفان، لب سپیده سخن میگفت به لحن خون جوانمردان، سرِ بریده سخن میگفت غروب بود، کبودیها به روی سنگ شتک میزد صدای روشن آیینه ز لب دمیده سخن میگفت فراخنای جراحت را، غبار غافله میپیمود

به خون خدا
شام و خرابه و سرهفتاد و دو شهید «خورشید روی نیزه» کسی تا ابد ندید انبوه خیمهها، که به آتش کشیده شد در دشت خون قیامت کبرایی آفرید

به پاس گلویت
نیزارها مینوازند، محزون به پاس گلویت عمری است لب تر نکرده است هامون به پاس گلویت زخمی نشسته است شاید، مردی شکسته است شاید باید که ماتم بگیرد، مجنون به پاس گلویت

بوسه خیزران
روی خاک افتاد خورشیدم، جهان را تب گرفت عالمی را نالههای ممتدد یارب گرفت آبها آتش گرفتند آسمان بی تاب شد لالهها پرپر شدند و غنچهها را تب گرفت ای فدای اون لب خونین که چون خیزران جای خواهر، جای مادر بوسه...

بغض گلو
امشب که میآید، خدا اعجاز خواهد کرد جبریل هم، بال و پرش را باز خواهد کرد این لحظه ها را، ای خدا! رحمی به حالم کن زخمیترین بغض گلو، لب باز خواهد کرد