The current route :
کمالالدین حسین حافظ هروی خوشنویس صاحبنام دوره صفوی
چاندرا بهان برهمن منشی و خوشنویس ممتاز هندوی پارسیگوی سده یازدهم هجری در هند
جمالای شیرازی خوشنویس صاحبنام ایران و هند در سده یازدهم هجری
فتحاللهخان جلالی خوشنویس و نستعلیقنویس صاحب نام اواخر دوران قاجار در اصفهان
هر آنچه باید درباره ریزپرنده ها بدانید
انسان مصنوعی با هوش مصنوعی
کلبه چوبی یا ویلا استخردار؟ راهنمای رزرو ویلا در شمال
اسماعیل جلایر نقاش و نستعلیق نویس دوره ناصری
محمد ابراهیم تهرانی خوشنویس و نستعلیقنویس قرن سیزدهم
برادری دینی عامل رشد جامعه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چرا ابراهیم بن مالک اشتر به کمک امام حسین(ع) نیامد؟
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان تهران
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن دعای علقمه برای گرفتن حاجت
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟

خط خاطره و خون
نپرس حال دل داغدار و چشم ترم را شکسته صاعقه تازیانه بال و پرم را اگر فرات به دجله بریزد و بخروشد، نمینشاند یک ذره آتش جگرم را ...غروب بود که با کاروان به شام رسیدم...

خدا کبوتر شد
دو قطعه عکس و مدادی کنار بستر ماه شبیه شکل نجیبی به روی دفتر ماه مداد رفت توی قلب مرد و صیحه کشید چه ابتدای غریبی! خدا، پرنده، شهید دوباره صحنهی دوم، سه بار در چرخش

خبر داغ
صدای زنگ شترهای کاروان در راه طنین داغ خبرهای ناگهان در راه صدا رسیده به جایی که شور و هلهله نیست شکوه جذبه چشمی میان قافله نیست

خبر تلخ
(دیگر صدای گریه نمیآید... پر گشته دشت لب به لب از خنده... برگشته سمت خیمه به آرامی، یک جفت چشم، خیس، سرافکنده!) مادر دوید تا جلوی خیمه، با فکر اینکه آب... ولی افسوس...

خاکستر عشق
صد سینه هیزم میوزید از سمت یک باور میسوخت از جهلی که جاری بود یک مادر در شعله میپیچید بوی سرخ پروازی فریاد میزد دختری، ای وای میخ در!

خاک و آب
«من» آمده تا یک غزل ناب بگوید شاید غزلی مثل تو نایاب بگوید «من» دست خودش نیست، هوایی شده انگار خاک است دلش خواسته از آب بگوید

خاک غم
خاک غم بر سر گلزار جهان باد امشب رفته گلزار نبوّت همه بر باد امشب خرگه چرخ ستم پیشه بسوزد که بسوخت خرگه معدلت از آتش بیداد امشب سقف مرفوع نگون باد که گردیده نگون

خاطره یی تا همیشه پابرجاست
کسی که جان عزیزش، عزیز، پیش خداست به جان هر چه عزیز است، سیدالشّهداست برای مرد خدا نیست، بیم جان هرگز که در مصاف، خطر آشنا و بی پرواست حسین(ع) یاور دین بود و یار مظلومان

خاطر افسرده
مدينه خاطر افسرده ما را تسلاّ كن براى از سفر برگشتگان آغوش خود وا كن مدينه شد همه گلهاى ما پرپر به دشت خون تو هم مانند بلبل نغمه جانسوز برپا كن

حماسه خونین کربلا
بخوان حماسه خونین کربلا با ما که شد بسیط زمین نیز هم صدا با ما سر بریده به میدان عشق میگوید حدیث خون شهیدان نینوا با ما دوباره پیکر صد چاک لاله آوردند