The current route :

امامت در آینه ی اندیشه (1)
در این مقاله بحث رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) در سه دوره ی پیش از انقلاب، دوره ی پیروزی انقلاب اسلامی و در مقطع رهبری داهیانه ی معظم له مطرح گردیده است. دوره های تاریخی امامت بر

خاتمیت و رابطه آن با امامت (5)
مفهوم شناسی آینده گرایی و انتظار در تفکر شیعی، فرجام اندیشی در تفکر دینی، آینده پذیری، آینده گزینی و آینده باوری، نگاه به آینده و آینده نگری در آموزه های قرآن و تعالیم اهل بیت علیهم السلام،

خاتمیت و رابطه آن با امامت (4)
یکی از شبهات امروز در خصوص رابطه ی خاتمیت و امامت شبهه ی ناسازگاری در تعریف و تلقی از این دو اصل در تفکر شیعی است. استاد مطهری خیلی پیشتر از این که شبهه ی مذکور در

خاتمیت و رابطه آن با امامت (3)
اصل خاتمیت اسلام از اصول مسلمی است که هیچ مسلمانی در آن تشکیک نمی نماید.«مسلمانان همواره ختم نبوت را امر واقع شده تلقی کرده اند، هیچ گاه برای آنها این مسئله مطرح نبوده که پس از

خاتمیت و رابطه آن با امامت (2)
نظریه پردازی درباره ی خاتمیت یکی از علاقه مندی های مشترک روشنفکران دینی معاصر (به طور نمونه مرحوم اقبال لاهوری و دکتر عبدالکریم سروش) و عالمان نواندیش مسلمان

خاتمیت و رابطه ی آن با امامت (1)
در این جستار به رابطه ی میان خاتمیت در اسلام و نظریه ی امامت شیعی پرداخته شده است. خلاصه ی مدعای این مقاله این است که امامت تضمین کننده ی خاتمیت است و راز ماندگاری نظریه امامت و

دیدگاههای رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی «3»
بیشتر مخالفان جابر، او را به کذب متهم کردهاند (3). ابو حنیفه او را اکذب (دروغگوترین) و ابن معین او را کذّاب (بسیار دروغگو) خوانده است (4). بخاری نیز، از شعبی چنین نقل کرده است:
دیدگاههای رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی «2»
چنان که ذکر شد، غالب و نه همه اهل تسنن او را تضعیف کرده و روایاتش را قابل قبول نمیدانند. دلایل تضعیف او از نظر آنان را میتوان بدین شکل برشمرد:

دیدگاههای رجالی اهل سنت درباره جابر جعفی «1»
جابر بن یزید جعفی از اصحاب نامدار و مورد وثوق امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) و از دانشمندان بزرگ شیعه ی امامیه در نیمه ی دوم قرن اول و نیمه ی اول قرن دوم هجری است.

بررسی رجالی تصحیحات علامه حلی«3»
سؤالی که به ذهن خطور میکند، این است که: اگر چه واضع تقسیمبندی جدید احادیث به چهار دسته ی: صحیح، حسن، موثق و ضعیف، سید بن طاووس و شاگردش علامه حلی بودهاند، ولی آیا خود این بزرگواران